بخش های ديگر
 
صفحه ی اول
 
fl
 

عربستان سعودی غرقه در شن های روان خاورميانه
از جنگ يمن تا جنگ بر سر جانشينی

 
Alain GRESH   آلن گرش
آلن گرش
ترجمه ی بهروز عارفی
 
   

۱۴ ژانويه ۲۰۱۷

ملک سلمان دو سال پس از جلوس به سلطنت با چالش های گوناگونی روبروست. مداخله نظامی در يمن در گِل فرورفته و در سوريه، عراق و لبنان نيز، عربستان با شکست هائی مواجه شده است. و در حالی که اصلاحات اقتصادی کنونی با انتقادهای عديده ای مواجه است، هنوز مسئله جانشينی پادشاه بی پاسخ مانده است.
 
اگر ديپلمات های ساکن رياض بر روی نکته ای توافق داشته باشند، اينست که رهبران سعودی هر مسئلهء مربوط به اوضاع منطقه را از نگاه «تهديد ايران» بررسی می کنند. يک ديپلمات با حفظ هويتش می گويد: «رهبران سعودی در همه جا دست ايران را می بينند و اظهارات مطبوعات ايران را خيلی جدی گرفته و همه جا جار می زنند که ايران چهار پايتخت عربی (بغداد، صنعا، بيروت و دمشق) را زير کنترل خود دارد.» ديپلمات ديگری دورتر هم می رود: «ايران همه فکر آن ها را اشغال کرده. اينان فراموش می کنند که ايران، به هرحال همسايه آن هاست و مستقل از هر نظری که درباره سياست آن داريم، اين کشور با يک حرکت انگشت از بين نخواهد رفت». همه آنان نخستين دليل مداخله عربستان در يمن را در همين مشغله فکری خلاصه می کنند.
 
نظری را که يک ديپلمات سعودی بيان می کند، بيشتر مسئولان مخاطب ما در رياض نيز تاييد می کنند، بدين ترتيب که «ما گزينش ديگری نداريم و اين امر ضروری بود. از نگاه ما، يمن يک مسئله داخلی است: ما به يک رژيم دوست و باثبات در آن سوی مرزهای مان نياز داريم. اين يک مسئله امنيت داخلی است». او می افزايد که جمعيت يمن با جمعيت عربستان برابر است.
 
عمليات «توفان تعيين کننده» اصلا «تعيين کننده» نبود
 
سلمان، در ۲۳ ژانويه ۲۰۱۵ به جانشينی ملک عبدالله بن عبدالعزيز که تازه فوت کرده بود، به پادشاهی رسيد. او با کنار گذاشتن سياست خارجی محتاطانه و حتی محافظه کارانه می خواست نشان دهد که پادشاهی سعودی آماده است از منافع حياتی خويش دفاع کند. او بويژه از آن جا دراين راه مصمم تر شد که ايالات متحده به خاطر نزديکی به ايران در مورد پرونده هسته ای يا سياست بی عملی اش در سوريه، ديگر به ديده ی متحدی وفادار محسوب نمی شد. لذا در مارس ۲۰۱۵، عربستان در راس ائتلافی مرکب از ده کشور با هدف استقرار حکومت «قانونی» که به دست حوثی ها ساقط شده بود، در يمن مداخله نظامی کرد. عربستان حوثی ها را آلت دست حکومت تهران تلقی می کند.
با وجود اين، عمليات «توفان تعيين کننده» همه چيز بود جز تعيين کننده. اين عمليات توان نظامی (و سياسی) سعودی ها را به نمايش گذاشت. به رغم استقرار چند ده هزار سرباز در مرز، عربستان مجبور شد باريکه ای به طول ۲۰۰ کيلومتر و عرض ۲۰ تا ۳۰ کيلومتر از مناطق مرزی را تخليه کند. در نتيجه هفت هزار نفر از ترس تهاجم حوثی ها مجبور به ترک روستاهای خود شدند. و حوثی ها همچنان به پرتاب موشک به شهرهای جنوبی عربستان مانند جازان ادامه دادند. اين موشک پرانی ها هر چند تاثير چندانی نداشت اما ناامنی دائمی ايجاد می کند که گاهی مجبور به تعطيلی مدارس يا نهادهای دولتی می شوند. دولت عربستان تعداد کشته های اين جنگ را پنجاه سرباز اعلام کرده ، اما در حقيقت، بيش از ۸۰۰ نفر در اين درگيری ها کشته شده اند که اغلب آن ها را برای سرپوشی در فهرست «قربانيان حوادث» ثبت می کنند. آخر سر، وخيم ترين «خطای» ارتش عربستان، بمباران مراسم تشييع در مرکز شهر صنعا در ۹ اکتبر ۲۰۱۶ بود که موجب مرگ ۱۴۰ نفر شد. اين رويداد در سطح جهانی احساساتی بين المللی برانگيخت که حتی آمريکا را واداشت تا تحويل ۱۶ هزار مهمات پيشرفته از سوی شرکت ريتِئون (Raytheon) را به عربستان متوقف کند. حکومت رياض پس از ماه ها انکار، در ۱۹ دسامبر به طور رسمی اعلام کرد که ازين پس، از بمب های خوشه ای ساخت بريتانيا در اين عمليات استفاده نخواهدکرد.
بتدريج که مردم در می يابند که در جنگی بی پايان درگير شده و تعداد تلفات غيرنظامی نيز بالا می رود، شعف ملی ای که بخش مهمی از جمعيت عربستان را فراگرفته بود، فروکش می کند. يک دانشگاهی جوان با افسوس می گويد: «ما در حال نابودی کشوری بسيار فقير هستيم. هر چند که ما نسبت به ايران کوچکترين علاقه ای نداريم، اين مسئله ما را ناراحت می کند». او می افزايد « ما کم کم بين سياست رياضت اقتصادی تحميلی و هزينه ی اين جنگ، پيوند برقرار می کنيم». منابع مختلف هزينه جنگ را از ۲ تا ۳ و حتی ۷ ميليارد دلار در ماه تخمين زده اند. در حالی که کاهش فوق العاده قيمت نفت منابع مالی دولت را به قهقرا برده است.
يک مقام مسئول سعودی با بی اهميت نشان دادن اين بيلان، توضيح می دهد: ما ۸۰ درصد موشک های حوثی ها را گرفته و از افتادن جنوب يمن و کل کشور به دست آن ها جلوگيری کرديم.» اين دلخوشی کوچک با هدف های تعيين شده فاصله بسياری دارد که يکی از آن ها فتح مجدد صنعا بود. لذا حکومت رياض تلاش می کند که خود را از اين باتلاق برهاند. زيرا ترک يک جنگ، همواره از شروع آن دشوارتر است. عربستان نه فقط بايد حساب دشمنانش را داشته باشد – در اواخر نوامبر، مطبوعات عربستان بيانات فرماندهان ايران را برجسته می کرد که به ايجاد پايگاه دريائی در سوريه و يمن اشاره می کردند- بلکه متحدان او نيز غالبا استراتژی خاص خود را دنبال می کنند. بدين صورت که امارات متحده عربی که در يمن بسيار فعال بود و صدها سرباز در محل داشت، از حرکه الاصلاح، شاخه يمنی اخوان المسلمين بيم دارد، با اين که متحد رئيس جمهور «قانونی» عبد ربه منصور فرد مورد حمايت سعودی هاست. سعودی ها مايل نيستند در چارچوب پيمانی قربانی شوند که با ميانجيگری جان کری، وزير امورخارجه امريکا مذاکره بر سر آن جريان دارد و از قرار، حکومت عربستان همه اميدهايش را برای خروج از آن چه رقيبانش با بزرگ نمائی «ويتنام سعودی» می خوانند، به آن بسته است.
 
بی ثباتی و پراکندگی منطقه ای
 
از نگاه سلمان پادشاه جديد، مداخله در يمن فقط مرحله ی اول بازگشت عربستان به صحنه منطقه ای بود. برای نخستين بار از سال ۱۹۷۳ و تحريم تحميلی بر صادرات فرآورده های نفتی در دوره جنگ اعراب-اسرائيل در اکتبر ۱۹۷۳، عربستان خود را از يوغ قيمومت امريکا رها می کند. ملک سلمان قصد داشت روند عادی سازی بين ايران و بقيه جهان را کُندترکند. اعدام نمر باقر النمر، مخالف شيعی سعودی در ۲ ژانويه ۲۰۱۶ و بدنبال آن حمله انتقام جويانه به سفارت عربستان در تهران به قطع روابط ديپلماتيک بين ايران و عربستان منتهی شد. چندين کشور پيرامون خليج [فارس] از کار عربستان پيروی کردند. يک ديپلمات غربی به ما توضيح داد که «از اين پس، چرخ ها حسابی روغن کاری شده اند: هر حادثه ای بين پادشاهی سعودی و ايران به محکوميت ايران از سوی «شورای همکاری دولت های خليج» [فارس] و سپس «جامعه عرب» و سرانجام «سازمان همکاری اسلامی» منجر می شود». اما، کافی ست نگاهی بر اوضاع منطقه بياندازيم تا بتوانيم محدوديت تصميمات تهاجمی سعودی را دريابيم.
 
در سوريه، فتح حلب در دسامبر ۲۰۱۶ به دست ارتش سوريه با کمک نيروی هوائی روسيه، مشاوران ايرانی و ميليشيای شيعه لبنانی و عراقی موقعيت رژيم بشار اسد را که عربستان قصد سرنگونی اش را داشت، تقويت کرد. در عراق، تلاش های نزديکی با حکومت حيدرالعبادی ، نخست وزير جديد عراق از اوت ۲۰۱۴، به جائی نرسيد. سفير جديد عربستان، ثامر السبحان که پس از قطع رابطه به هنگام جنگ خليج [فارس] (۱۹۹۱-۱۹۹۰) در دسامبر ۲۰۱۵ به اين مقام انتخاب شد، مرتبا نقش ميليشيای شيعه (حشد شعبی) در عراق را افشا کرده است. اين ميليشيا متهم است که تنش با سُنی ها را تشديد کرده است. بيانات سفير موجب شد که حکومت بغداد در ۲۸ اوت ۲۰۱۶ از سفير بخواهد که عراق را ترک کند. با اين حال، يک ديپلمات سعودی با اطمينان خاطر می گويد «ولی روابط با عراق ادامه دارد، هرچند ما خواهان اين هستيم که حکومت عراق همه لايه های مردم را دربر گيرد. داعش از سياست طرد و کنارگذاشتن سُنی ها زائيده شد. استعفای نوری الملکی (نخست وزير پيشين که سياست مذهبی طرفدار شيعيان را به پيش می برد) ضروری بود، هر چند که نفوذ او همچنان باقی ست.»
در لبنان، پس از قطع کمک بلاعوض سه ميليارد دلاری جهت خريد اسلحه (از فرانسه) برای تنبيه بيروت به خاطر عدم امضای بيانيه جامعه عرب که حزب الله را به عنوان سازمان «تروريستی» نکوهش می کرد، پس از قطع کمک مالی به سعد حريری،متحد عربستان (که البته بايد تصديق کرد که سرمايه گذاری چندان سودمندی برای عربستان سعودی نبود)، حکومت رياض از صحنه سياسی لبنان عقب نشينی کرد. هنگامی که ژنرال ميشل عون، متفق حزب الله در ۳۱ اکتبر به رياست جمهوری لبنان انتخاب شد، محمدجواد ظريف، وزيرخارجه جمهوری اسلامی و منصور فضل الله عزام فرستاده ويژه بشار اسد، جهت تبريک گوئی به رئيس جمهور جديد پشت سر هم وارد بيروت شدند، در حالی که سفير عربستان دو ماه پيش بيروت را ترک کرده بود. زمان لازم بود تا سرانجام در ۲۱ نوامبر، شاهزاده خالدالفيصل السعود، فرماندار مکه با رئيس جمهور عون ملاقات کند.
 
تنش ديرپا با مصر
 
اين آيه قرآن بر سردر وزارت امورخارجه عربستان نقش بسته است: “يا أيها الناس إنا خلقناكم من ذكر و انثى وجعلناكم شعوباً وقبائل لتعارفوا”،[ هان ای مردم همانا ما شما را از يک مرد و يک زن آفريده ايم و شما را به هيئت اقوام و قبايلی در آورديم تا با يکديگر انس و آشنائی يابيد]. (سوره حجرات از قرآن ، ترجمه بهاءالدين خرم شاهی)
در حقيقت، ديپلمات های سعودی به دشواری می توانند ترجمان اين توصيه تشويق آميز را در واقعيت نشان دهند، حتی نسبت به کشورهای سنی. برای تبرئه آنان می توان گفت که اوضاع منطقه هرگز تا اين درجه بی ثبات نبوده و عقب نشينی ايالات متحده، قدرت گروه های مسلح غيردولتی و ائتلاف های متغير که در آن ها دشمن ديروز به متحدان امروز تبديل شده ، مهر خود را بر آن کوبيده است. قطر و عربستان که سه ماه پيش در آستانهء درگيری بودند، به هم ديگر نزديک شده اند. به موازات آن، مناسبات رياض و قاهره در ماه های اخير رو به وخامت گذاشته است. تلاش امارات متحده عربی در ميانجيگری بين دو کشور به جائی نرسيده است. می توان، اقامت يکی از مشاوران ملک سلمان در ماه دسامبر در اتيوپی – و سپس ديدار وزيرخارجه قطر - و بازديد آن مشاور را از سد رنسانس واقع در نيل عليا به منزله پيامی تلقی کرد: در واقع، مصر معتقد است که ساختمان اين سد به آبياری در مصر آسيب می رساند. و برای تکميل اين وضع، شورای همکاری کشورهای خليج [فارس] بيانيه مصر را که در آن قطر را به همدستی در انفجار کليسای قبطی قاهره در ۱۱ دسامبر ۲۰۱۶ متهم می کرد، محکوم کرد. خالد الدخيل مفسر سعودی نيز با تاسف می گويد « اين بحران پس از سه سال تبادل نظر، ديدار و کمک پيش آمد. فروپاشی مصر تهديد بزرگی برای عربستان سعودی خواهد بود. که عکس اين قضيه هم درست است.»
 
تلاش برای ايجاد ائتلافی بزرگ در کشورهای اسلامی سنی عليه تروريسم، که با شتابزدگی در ۱۵ دسامبر ۲۰۱۵ اعلام شد، (برخی کشورها حتی خبر هم نداشتند) از يک اعلام موضع تجاوز نکرد. حتی پيشنهاد تغيير شکل «شورای همکاری کشورهای خليج» به يک اتحاديه گسترده تر با مخالفت صريح عمان و ترديدهای کشورهای عضوروبروست که نگران برتری و تسلط عربستان هستند. نشست سران اين شورا که در ماه دسامبر با حضور ملک سلمان در بحرين برگزار شد، در اين زمينه هيچ نتيجه ی مشخصی ببار نياورد. اگرچه هنوز زود است که نشانه های پيوستن عمان به ائتلاف ضدتروريستی را در اواخر دسامبر گذشته تحليل کنيم، اما به نظر نمی رسد که اين تصميم نشانه ای از تغيير اساسی در سياست خارجی سلطان نشين عمان باشد.
در اين رودرروئی با تهران، ملک سلمان می تواند به خاطر يک پيروزی مهم به خود ببالد: نزديکی او با ترکيه که در ۲۰۱۵ شروع شد که بازديد رجب طيب اردوغان از عربستان سعودی از نشانه هايش بود. ترکيه متحدی نيرومند است که دارای ظرفيت اقتصادی قدرتمند و ارتشی که در توازن قوا با ايران وزنه ای به حساب می آيد. باوجود اين، در ماه های اخير، ترکيه به روسيه نزديک شده در حالی که در سال ۲۰۱۵ در خطر جنگ با اين کشور قرار گرفته بود.
 
تفرقه دردرون دربار سعودی
 
اين کارنامه ی دستِ کم متضاد در درون خانواده سلطنتی بحث و جدل ايجاد کرده است. شاهد آن رويداد شگفتی است که در رياض بسيار سروصدا کرده است. روزنامه سعودی الوطن روز ۲ ژوئن بر روی صفحه اينترنتی خود سخنانی منسوب به شاهزاده محمد بن نايف (مشهور به ام بی ان)، وليعهد و وزيرکشور در حاشيه نشست کشورهای خليج [فارس] در جده منتشر کرد. چند ساعت بعد، با اين بهانه که سايت حک شده و روزنامه هرگز چنين خبری را گزارش نکرده بود، اين مطلب را از روی سايت حذف کردند. البته کسی اين تکذيب نامه را باور نکرد.
 
ولی شاهزاده ام بی ان چه می گفت؟ اوتوضيح می داد که هر چند ما به خواست حکومت قانونی يمن پاسخ داديم، عمليات «توفان تعيين کننده » «به درازا کشيده و از دست ما خارج شده است، از جمله به دليل امتناع کشورهای عضو ائتلاف در انجام وظيفه شان». اشاره غير مستقيم به مصر بود که نيروی زمينی نفرستاد. او ادامه می دهد:«در سوريه، ما می خواستيم با کمک ترکيه و ايالات متحده رژيم را سرنگون کنيم»، و نتيجه می گيرد: «ما بايد در سياست و محاسبه بازبينی کنيم» و در مورد اين دو مسئله «امتيازهای واقعی و دردناک» بدهيم اگر نمی خواهيم که جهان عرب در کشمکش های بی پايان فرورود.
 
در کشوری که دستگيری «به اصطلاح تروريست ها» امری روزمره است، (برای مثال، ۳۰ اکتبر از نابودی شبکه های تروريستی گزارش دادند که گويا در تدارک انجام سوءقصدهائی عليه مقامات و استاديوم فوتبال بودند)، و در کشوری که در مقابل افشای «تروريست ها» پاداش نقدی پرداخت می شود، دلمشغولی وليعهد و وزير کشورپيش از همه نبرد با گروه های فراملی نظير القاعده و سازمان دولت اسلامی است. او در مورد مناقشه های منطقه ای، راه حل سياسی را ترجيح می دهد چرا که هراس دارد که اشاعه آن ها به سود چنين گروه هائی تمام شود.
اما، اين دعوا بر سر استراتژی سرپوشی نيز بر مبارزه برای قدرت است. رسيدن ملک سلمان به پادشاهی با رشد برق آسای پسر سی ساله اومحمد بن سلمان نيز مترادف بود. او ابتدا به وزارت دفاع انتخاب و سپس برايش مقام نائب وليعهدی را ساختند که او را شماره ۳ در سلسله مراتب جانشينی پادشاه قرار می دهد. يک مقام مصری در قاهره با کنايه می گفت: «رويای سلمان ايجاد يک عربستان سلمانی به جای عربستان سعودی ست.» تا بتواند از دست وليعهد خلاص شود. وليعهد عربستان به انزوا رانده شده و اداره ی جنگ با يمن و همچنين اصلاحات اقتصادی به محمد بن سلمان واگذار شده که بانی طرح بلندپروازانه ی توسعه به نام «روياي۲۰۳۰» است که در آوريل ۲۰۱۶ آغاز شده و هدفش گويا تحول اقتصادی بر پايه برنامه ای ست که چيزی از برنامه مارگارت تاچر کم ندارد.
درحالی که اين برنامه که برای مقابله با سقوط بهای نفت طرح شده، موجب افزايش فاحش قيمت ها شده است (از جمله قيمت آب و برق)، کاهش قدرت خريد اقشار متوسط (با کاهش بی سابقه دستمزدها و پاداش کارمندان؛ و نخستين رده ای که تا ۵۰ درصد از درآمدشان را از دست داده اند، دانشگاهيان و نظاميان هستند). در سال ۲۰۱۶، اقتصاد با نخستين رکود پس از سال ۲۰۰۹ روبرو شد و کسری بودجه از مرز ۸۵ ميليارد دلار گذشت. به موجب بودجه جديد، کسری بودجه در سال ۲۰۱۷ در حدود ۵۳ ميليارد دلار خواهد بود. تمرکز قدرت در دستان پادشاه و پسرش همچنين روند تصميم گيری را غيرشفاف تر و نامطمئن تر کرده است که موجب تاسف بازرگانانی شده که پيشاپيش در اثر تاخير بازپرداخت های دولتی وضعيت شکننده ای يافته اند. البته بايد بی ثباتی حکومتی ناشی از ادغام موسسات دولتی مختلف و تغييرات وزيران (چهار وزير آموزش در طول دو سال) را نيز به آن افزود.
يک ديپلمات اروپائی توضيح می دهد که « وليعهد عربستان هوشمندانه خود را هم از جنگ يمن و هم از اصلاحات اقتصادی کنار کشيد. اين اصلاحات تا کنون نتيجه ای نداده است. او کم کم بهره ی شکيبائی اش را دريافت می کند و اخيرا به صحنه سياسی و رسانه ای نيز برگشته است.» به ويژه که او از طريق کانال های اطلاعاتي- رسانه ای متراکم که جامعه سعودی را سيراب می کند، يا با استفاده از آميزه ای از مناسبات خانوادگی و قبيله ای و نيز از طريق تويتر و واتس اپ و اينترنت، پيشاپيش ترديدهای خود در مورد اين سياست اعلام کرده بود (عربستان سعودی با ۳۵ تا ۴۰ درصد نفوذ تويتری، و شبکه واتس اپ - که امن تر هم هست- يکی از بالاترين ميزان در سطح جهانی را دارد. ۹۰ درصد جمعيت کشور از طريق تلفن های همراه به اينترنت دسترسی دارند). در رياض، افراد علاقمند به سياست، به بازی قدرت آشنا هستند، البته در حالی که هيچ چيز در رسانه ها به بيرون درز نمی کند.
در وضعيت کنونی، به رغم سن بالای پادشاه (بيش از ۸۰ سال)، او عنان قدرت را محکم در دست دارد. آيا او از اين امکان برخوردار است که پسرش را به عنوان جانشين تحميل کند؟ اين امر بيشتر به نتيجه اصلاحات اقتصادی، تحولات منطقه و همچنين دولت جديد ايالات متحده (از ۲۱ ژانويه ۲۰۱۷) بستگی دارد. در رياض، همه با آميزه ای از بيم و هراس در انتظار آغاز رياست جمهوری دونالد ترامپ هستند. در کانون قدرت کسی اشکی برای باراک اوباما نخواهد ريخت. او را متهم می کنند که حسنی مبارک را به حال خود رها کرد، امتياز زيادی به ايرانيان داد و به وظيفه اش در سوريه عمل نکرد. با چشم پوشی روی مواضع ضداسلامی و طرفداری از اسرائيل ترامپ (با توجه به مواضع افرادی که برای مسئوليت های کليدی برمی گزيند)، اميدوارند که دولت جديد در اردوگاه دشمنان جمهوری اسلامی قرار می گيرد و اين شبحی است که بر فراز پادشاهی سعودی پرواز می کند.
 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آلن گرش، مجله اينترنتی «اوريان بيست و يک» (شرق ۲۱)، ۵ ژانويه ۲۰۱۷
L’Arabie saoudite dans les sables mouvants du Proche-Orient
Entre Guerre du Yémen et Guerre de Succession
Alain GRESH,

http://orientxxi.info/magazine/entre-guerre-du-yemen-et-guerre-de-succession,1642
۱ - درباره کاربرد رسانه های اجتماعی در جهان عرب، به آثار زير مراجعه کنيد:
Everette E. Denis, Justin D. Martin, & Robb Wood, with Marium
 Saeed, Media use in the
Middle East, A six-nation
 survey, Northwestern University
 in Qatar ; Arab social media report, TNS, 2015

 
بخش های ديگر
 

صفحه ی اول
 
fl