خبر و نظر ۰۰۰ ادبيات و هنر ۰۰۰  نوشته های منتخب يا رسيده ۰۰۰ ويدئوکليپ ـ  ترانه و موسيقی ۰۰۰ انديشه ـ تاريخ ـ علوم انسانی ـ گفتار ها ۰۰۰ طنز و طنز واره ۰۰۰ با شما ـ پرسش ها و پاسخ ها ۰۰۰ آرشيو ـ معرفی بخش ها ۰۰۰ صفحه ی اول

 
گُل مرداب
 
 
 
محمد علی اصفهانی
 
 

يک شب، ستاره يی
آمد نشست در دل مرداب.
آشفته شد
در بستر منزّه پاکان شهر
خواب.

گفتند ـ سر به گوش هم آورده ـ :
«آلود کهکشان».
اما کسی نديد که نيزار
گل کرده ناگهان.

(غير از من و تو اِی ی ی!
ای رهگذرْ نجابتِ
شبگردِ
مهربان!)

 

خبر و نظر ۰۰۰ ادبيات و هنر ۰۰۰  نوشته های منتخب يا رسيده ۰۰۰ ويدئوکليپ ـ  ترانه و موسيقی ۰۰۰ انديشه ـ تاريخ ـ علوم انسانی ـ گفتار ها ۰۰۰ طنز و طنز واره ۰۰۰ با شما ـ پرسش ها و پاسخ ها ۰۰۰ آرشيو ـ معرفی بخش ها ۰۰۰ صفحه ی اول