خبر و نظر ۰۰۰ ادبيات و هنر ۰۰۰  نوشته های منتخب يا رسيده ۰۰۰ ويدئوکليپ ـ  ترانه و موسيقی ۰۰۰ انديشه ـ تاريخ ـ علوم انسانی ـ گفتار ها ۰۰۰ طنز و طنز واره ۰۰۰ با شما ـ پرسش ها و پاسخ ها ۰۰۰ آرشيو ـ معرفی بخش ها ۰۰۰ صفحه ی اول

 
شمعی نَه در مرگ او
 
 
محمد علی اصفهانی
 

در رثای اکبر محمدی که گفته بود: «در مرگ من، شمعی روشن کنيد.». ساده و مختصر. مثل خودش. و مثل همه ی اکبر محمدی هایی که معصومانه در زندان ها سر به نیستشان کردند. نيست که نه. هست!

درمرگ من، شمعی، روشن کنيد
اکبر محمّدی

۱

شمعی نه.
نه!
فانوسی.

۲

شمعی نه.
نه!
و فانوسی نيز.
شايد که مشعلی.

 ۳

("شايد"، نه
نه!
"شايد"، نه
بلکه: نه "شايد"
يعنی:
"شايد" نه؛ نه.
بايد!)

۴

شمعی نه.
و فانوسی نه.
و مشعلی هم نه.
که آتشی خواهيم افروخت

پروانه نيستيم
تا که بسوزيم.
در آتشی بلند تر از خشم
يا که کين
(اين حسّ پست)
در آتشی به ارتفاع قامت فردا
(اين حتم
حتم، نه:
اين محتوم)
نام و نشان و رسم شما را
خواهيم سوخت !

دهم مردادماه ۸۵
محمّد علی اصفهانی

 

خبر و نظر ۰۰۰ ادبيات و هنر ۰۰۰  نوشته های منتخب يا رسيده ۰۰۰ ويدئوکليپ ـ  ترانه و موسيقی ۰۰۰ انديشه ـ تاريخ ـ علوم انسانی ـ گفتار ها ۰۰۰ طنز و طنز واره ۰۰۰ با شما ـ پرسش ها و پاسخ ها ۰۰۰ آرشيو ـ معرفی بخش ها ۰۰۰ صفحه ی اول