بخش های ديگر
 
 
صفحه ی اول
 
fl 
 
در فرصت ميان دو تکرار سال ها
 
 
 
محمد علی اصفهانی
 
 

از انتشار ابر
تا انکشاف خاک
تنها خطوطِ فاصله
باران
نيست.
امّا خطوطِ فاصله
بارانيست.
(تا دانه يی برو يد و بشکافد
مفهوم خاک را)

٭

تا دانه يی برويد و بشکافد
مفهوم خاک را
بيهوده نيست باد که می آيد
(بايد خطوط فاصله را پر کرد.
بايد خطوط فاصله را
بايد)

٭

بايد خطوط فاصله را پر کرد:
يک خوشهْ آفتاب بياور
با ابر.
يک خوشهْ آفتاب که خيس است
(مثل نگاه مادر ِ وقت ظهر)

مثل نگاه مادر ِ وقت ظهر
در هم شکست آفتابِ جوان در راه
(در نيمروز ماه)

٭

در نيمروز ماه
خورشيد، دانه دانه شد و ريخت
بر کهنگیّ داغ
(تاراج ذهن باغ)

٭

تاراج ذهن باغ، معاصر شد
آنگاه با درخت ترين دانه
(در طيفِ ميل ميل ِ منظر ِ خانه)

٭

در طيفِ ميل ميل ِ منظر ِ خانه
بسيار سال ها که گذشتند
(يعنی که دانه گشت جوانه
جوانه گشت درخت و
درخت، سبز شد از دانه)

٭

تا «تا کجا» ی باغ
(پشت درخت)
يک روز، راه ماند
يک روز سخت.

٭

ای دوست! ای برادر! ای يار!
در فرصت ميان دو تکرار
آن روز بازمانده
آن روز منتشر را
بشمار!

 
بخش های ديگر
 
 
صفحه ی اول
 
fl