خبر و نظر ۰۰۰ ادبيات و هنر ۰۰۰  نوشته های منتخب يا رسيده ۰۰۰ ويدئوکليپ ـ  ترانه و موسيقی ۰۰۰ انديشه ـ تاريخ ـ علوم انسانی ـ گفتار ها ۰۰۰ طنز و طنز واره ۰۰۰ با شما ـ پرسش ها و پاسخ ها ۰۰۰ آرشيو ـ معرفی بخش ها ۰۰۰ صفحه ی اول

 
بازخوانی يک اعدام
 
 
گفتگوی مهيندخت مصباح با خديجه مقدّم ، از مادران صلح
 
 

راحله زمانی اعدام شد، در زندان اوين، صبح چهارشنبه ۱۲ ديماه، همراه با ۱۲ نفر ديگر. جرمش قتل بود، قتل شوهر به دليل خيانت، در يک وضعيت روحی خاص. او مادر دو فرزند سه و پنج ساله بود

 

راحله زمانی، زن روستايی ۲۷ ساله ای که سه سال قبل همسرخود را به دليل خيانت، به قتل رسانده بود، صبح چهارشنبه ۱۲ ديماه، همراه با ۱۲ نفر ديگر در زندان اوين اعدام شد. به اين ترتيب تلاش مدافعان حقوق بشر و حقوق زنان که برای جلب رضايت خانواده مقتول دست به هرکاری زده بودند، ناکام ماند. راحله زمانی، که سواد نداشت و فارسی نمی دانست، مادر دو فرزند سه و پنج ساله بود.

خديجه مقدم، عضو کميته مادران صلح و فعال مدنی در گفتگو با دويچه وله، از سفرهای خود به سراب و تقلای نافرجام برای نجات جان راحله و لزوم مبارزه برای لغو مجازات اعدام می گويد:
 ٭ دويچه وله: خانم مقدم، چه شد که شما در جريان پرونده ی خانم راحله زمانی قرار گرفتيد و تلاش کرديد برای جلوگيری از اعدام او؟
٭٭ خديجه مقدم: حقيقت اش من با داستان راحله از آنجايی آشنا شدم که دو تن از اعضای کمپين و خانم ناهيد کشاورز و محبوبه حسين زاده را در پارک لاله برای جمع آوری امضا دستگير کردند و اينها پس انتقال به بند عمومی زنان زندان اوين، با راحله آشنا شدند و ديدند چه زن مظلومی ست و اصلا امکان ندارد با اين شخصيتی که دارد مرتکب قتل شده باشد. آنها از زندان که بيرون آمدند، مسئله را با من مطرح کردند. من چون ترک زبان هستم، با يکی ديگر از دوستانم که اهل اردبيل است و مددکار اجتماعی بازنشسته بود، قرار گذاشتيم و رفتيم به روستای "ايدلي" از روستاهای اطراف سراب که با اين دو خانواده ی قاتل و مقتول از نزديک آشنا بشويم.
٭ خود خانواده ی راحله در اين مدت برای جلب رضايت خانواده مقتول کاری کرده بودند؟
٭٭ نه! خانواده ی راحله هيچ حرکتی در اين سه سال نکرده بودند. ما گفتيم شما بايد تلاش کنيد تا رضايت بگيريد. بعد به همراه ريش سفيد های روستا رفتيم ديدن خانواده مقتول. به آنها گفتيم با اعدام شدن راحله هيچ دردی دوا نمی شود. شما رضايت بدهيد، برای اينکه او دو بچه ی سه ساله و پنج ساله دارد. خانواده شوهر راحله حتی می گفتند اين کار از عهده ی او برنمی آيد و بايد قاتل را معرفی کند. حتما او همدستی داشته يا يک حالت غيرعادی بوده. آنها هنوز هم می گويند که راحله با ما حرف نزد، يعنی بايد به ما می گفت چه اتفاقی افتاده. ما رضايت ضمنی خانواده ی مقتول را جلب کرديم و آمديم تهران. برای راحله وکيل گرفتيم، خانم زهره ارزنی وکالت را قبول کرد. راحله حتی وکيل هم نداشت. دادگاه اول که وکيل نداشت، دادگاه دوم هم که يک وکيل تسخيری به او داده بودند و او هم فقط گفته بود از خودت دفاع کن و اين اصلا نمی دانسته در فارسی دفاع يعنی چی!
٭ چند سال زندان بود که تازه برايش وکيل گرفتيد؟
٭٭ سه سال زندان بود و تقريبا سه ماه پيش ما برايش وکيل گرفتيم. اين وکيل توانست با او صحبت بکند. ديديم توی پرونده اش شبهه وجود دارد. آن را مطرح کرديم. نامه ای نوشته شد. چهار وکيل زبده، خانم فريده غيرت، آقای نيکبخت، آقای خرمشاهی و خانم ارزنی تاييد کردند که در اين پرونده شبهه وجود دارد و بايد ازاول رسيدگی بشود.
٭ در خبرها هست که خودش گفته من قرص خورده بودم و ناراحت بودم. بعد شوهرم به من خيانت کرده بود. ظاهرا خودش اين را عنوان کرده که مرتکب قتل شده...
٭٭ بله، اعتراف کرده. ولی گفته بوده من حرفهايی دارم که می خواهم بزنم به خانواده ی همسرم که آنها حاضر نشدند بروند آن حرفها را بشنوند. شوهرش مرد فاسدی بوده، فيلم های پورنو می آورده و اين زن تازه يکماه بوده که زايمان کرده بوده و اين مرد با او رفتارهای بسيار غيرانسانی انجام می داده است. زنهای ديگر هم می آورده خانه. راحله می گفت آنروزی که اين اتفاق افتاد، شوهرش به او قرصی داده که اصلا معلوم نيست اين قرص چی بوده. راحله می گفت من اين قرص را که خوردم، ديگر نمی دانم چه اتفاقی افتاد.
٭ وکلايی که گفته بودند پرونده شبهه دارد، به آقای شاهرودی نامه نوشته بودند؟
٭٭ بله. دستور آقای شاهرودی اين بود که اجرای حکم، يکماه متوقف شود. ولی متاسفانه قبل از يکماه، يعنی ۱۵ روز قبل از يکماه، اين زن اعدام شد و ما تقريبا دو سه ساعت قبل ازاعدام متوجه شديم. بلافاصله بعد از ملاقات، روز سه شنبه، او را به انفرادی برده بودند و آنجا به او گفته بودند تو امشب اعدام می شوی. ما وقتی خبردار شديم، تا ساعت ۱۲ شب، به هر کسی توانستيم تلفن کرديم. هيچکس نتوانست کمکی بکند چون شب دير وقت بود. من حتی هفته قبل به ديدار آقای کروبی رفته بودم و از ايشان خواهش کرده بودم که موضوع را رسيدگی کند و ايشان هم قول داده بود.
٭ فکر می کنيد علت تعجيل در اعدام راحله چه بود؟
٭٭ يا اين است که خانواده ی مقتول اصرار کرده اند که چرا اين حکم را به تعويق انداخته ايد و پدر و مادر پير ما از روستا آمده اند تهران و نمی توانند بمانند، يا اينکه به زودی محرم می شود و ماه محرم هم اعدام نمی کنند. آقايان تصميم گرفتند قبل از ماه محرم تمام آنهايی که بايد اعدام شوند، زودتر اعدام کنند. هميشه چهارشنبه های آخر ماه اعدام می کنند، ولی اين، چهارشنبه ی آخر ماه نبود. شهلا جاهد ( متهم به قتل همسر ناصر محمدخانی) که در زندان بروبيايی دارد، به من تلفن کرد و خبر داد که راحله را می برند سلول انفرادی و قرار است اعدامش کنند. ما به همراه چند نفر رفتيم دم زندان اوين و تا صبح که اينها را اعدام کردند، آنجا بوديم.
٭ به جز شما چه کسانی آنجا بودند؟
٭٭ از مادران صلح من و خانم فروزانفر و همسرشان بوديم. ناهيد کشاورز، محبوبه حسين زاده و آريا سعادت هم بودند. عده ای مردم عادی هم بودند که با خانواده ها صحبت می کردند. من آن شب ديدم که در عرض سه چهار ساعت، دو خانواده رضايت دادند و حکم يک نفر هم به تعويق افتاد. برای همين عقيده دارم که می توان با کار و تلاش و بحث فرهنگی، جلوی اين خشونت ها را گرفت.
٭ به سراب که می رفتيد، افراد محلی با شما برای لغو اين حکم همراهی می کردند؟
٭٭ يک عده افراد خيلی سرشناس سراب از استادهای دانشگاه، به آقای شاهرودی نامه نوشتند و آن نامه خيلی موثر بود برای اينکه يکماه حکم راحله را به تعويق بيندازند. منتها حتا روی دستور آقای شاهرودی عمل نکردند و بعد از ۱۵ روز ناگهان او اعدام شد و تمام کارهای ما بی نتيجه ماند. بسياری مردم عادی، از ريش سفيد ها و مذهبی ها هم می گفتند درست است که قصاص وجود دارد اما در مقابل اش بخشش هم هست. من می پرسم چرا قوانين ما اينگونه است؟ چرا اجازه زندگی يک محکوم به دست اوليای دم است که در يک روستای کاملا محروم به سر می برند. روستايی که نه حمام دارد، نه مدرسه و نه حتی مسجد. ما پيشنهاد داديم به خانواده مقتول که شما رضايت بدهيد، ما آدم هايی مياوريم که اينجا را آباد کنند. الان من به اين نتيجه رسيده ام که بايد تشکلی برای مبارزه با اعدام در ايران درست شود و کار فرهنگی در اين زمينه انجام گيرد.
٭ می گويند تنها کسی که رضايت نمی داده، برادر شوهر راحله، "اکبر محمودي" بوده!
٭٭ من نمی دانم برادر او چه نفعی در اين داستان داشت. يا بخاطر فرهنگ مردسالارانه است که مثلا از ده شان پيغام دادند که مرد پيدا نمی شود توی تهران که سر يک زن را ببرد بالای چوبه ی دار، يا مشکلی توی اين کار داشته که من نمی دانم. اين بايد بررسی بشود. من متاسفم از اين همه ظلمی که به زنها می شود. دختری در ۱۴ سالگی به زور شوهر داده می شود. در روستا اينقدر شوهر اين زن را کتک می زده که اينها فقط سه پرونده در بيمارستان سراب دارند. يکبار مادر شوهرش با بيل چنان به کمر او زده که بچه اش سقط شده و بازهم پرونده اين، در بيمارستان سراب هست. اين زن جوان مظلوم را می آورند تهران به اسلام شهر، از شهرهای حاشيه ای تهران. در آن محيط اين مرد چه انتظارهايی از اين زن بدبخت داشته است. راحله در واقع مورد تجاوز جنسی شوهرش قرار می گرفته. طاقتش طاق شده بوده و شوهرش به او دارو می داده است. در ترمينال سراب که داشتيم به تهران برمی گشتيم، جوانان شهر، مردم خير و ريش سفيدان شهر، به پدر و مادر مقتول التماس می کردند که رضايت بدهيد. آنها هم ميٰ گفتند ما هم بايد به فرزندانمان التماس کنيم که رضايت بدهند. خواهران مقتول می گفتند راحله قاتل نيست اما بايد قاتل را معرفی کند. برادرش اما رضايت نمی داد. مردم خيلی کمک کردند اما ما موفق نشديم.
٭ الان بچه های راحله دست کی هستند؟
٭٭ يک بچه را عمه بزرگ می کند و بچه ديگر دست عمو است. اينها يک خانه هم داشته اند که نصف اش مال راحله بوده و الان پول آن دست عموی بچه هاست. ديه راحله هم، فکر کنم ۱۳ ميليون تومان بوده که ريخته اند به حساب دولت. اين ميماند تا بچه ها ۱۸ ساله شوند و از آن برداشت کنند. در واقع خانواده مقتول برای پرداخت ديه، از اين جيب به آن جيب کرده است.
٭ بچه ها متوجه موضوع هستند؟ حس می کنند وقايع را؟
٭٭ پسرش خيلی کوچک است اما دخترش ۵ ساله است و من که او را ديدم، فکر می کنم متوجه مسائل هست، چون در خيلی جمع ها در ده خودشان که راجع به اين موضوع حرف ميزدند، بود و حرف ها را می شنيد. معلوم نيست تاثير اين ضربه ها به آنها در آينده چه باشد. يکی از افراد خير سراب به من می گفت اشکال در اينست که خانواده مقتول در اين سه سال، يکبار بچه ها را به ديدار مادرشان نبردند. شايد اگر اينکار را می کردند، متوجه می شدند که چقدر اين بچه ها به مادر نياز دارند.
٭ الان که راحله اعدام شده، موضوع شبهه در پرونده را باز پيگيری می کنيد؟
٭٭ بله. ما تا به حال برای نجات او تلاش می کرديم اما از الان به بعد کوشش می کنيم روشن شود که چه نکات مبهمی در اين پرونده هست. چرا مثلا برادر شوهر راحله اين همه عجله داشته که او اعدام شود. چرا دستور آقای شاهرودی برای توقف يکماهه اجرای حکم، ناديده گرفته شد.

 

خبر و نظر ۰۰۰ ادبيات و هنر ۰۰۰  نوشته های منتخب يا رسيده ۰۰۰ ويدئوکليپ ـ  ترانه و موسيقی ۰۰۰ انديشه ـ تاريخ ـ علوم انسانی ـ گفتار ها ۰۰۰ طنز و طنز واره ۰۰۰ با شما ـ پرسش ها و پاسخ ها ۰۰۰ آرشيو ـ معرفی بخش ها ۰۰۰ صفحه ی اول