خبر و نظر ۰۰۰ ادبيات و هنر ۰۰۰  نوشته های منتخب يا رسيده ۰۰۰ ويدئوکليپ ـ  ترانه و موسيقی ۰۰۰ انديشه ـ تاريخ ـ علوم انسانی ـ گفتار ها ۰۰۰ طنز و طنز واره ۰۰۰ با شما ـ پرسش ها و پاسخ ها ۰۰۰ آرشيو ـ معرفی بخش ها ۰۰۰ صفحه ی اول

 
شايد از اين پس بايد به زبانی ديگر با نظام خلافت سخن گفت
 
 
محمد علی اصفهانی
 

در پی اعدام شيرين و فرزاد و مهدی و علی و فرهاد، شايد از اين پس بايد به زبانی ديگر با نظام خلافت سخن گفت. به زبانی که آن را بهتر می فهمد.
جنبش مدنی يی که در آستانه ی انتخابات ۲۲ خرداد سال پيش خود را بارز تر کرد، از فردای همان روز، گام به گام به سمت سياسی شدن رانده شد. يعنی نظام خلافت، آن را به اين سمت راند.
مرز دقيقی ميان جنبش مدنی با جنبش سياسی وجود ندارد. و نمی شود هم وجود داشته باشد. چه کسی می تواند بگويد که در کدام نقطه، اين دو از يکديگر جدا می شوند؟ مگر کسی که جامعه را نه به عنوان يک ارگان زنده که تمامی اجزای آن با تمامی اجزای آن در يک پيوند زنده ی ارگانيک قراردارند، بلکه به صورت مجموعه يی از نقطه و خط و سطح ـ و حداکثر: حجم ـ می بيند؟
خط و سطح ، از پيشفرض ناموجودی به نام نقطه، تشکيل می شوند، و در اصل، مثل خود نقطه هستند و اصلاً وجود عينی ندارند. حجم هم می تواند به چيزی در حد يک پيت حلبی و کوچکتر و کوچکتر از آن محدود شود.

دو مفهوم «جنبش مدنی» و «جنبش سياسی»، در جوامع تحت سيطره ی نظام های توتاليتر، تقريباً در يکديگر ادغام شده اند. فقط وجه غالب، يا ـ اگر بخواهيم دقيق تر بگوييم ـ وجه بيشتر به چشم آمدنی يکی از اين دو است که آن را از ديگری «متمايز» می سازد.
نظام توتاليتر، تنها به حفظ خود و سلطه ی سياسی خود کفايت نمی کند. همه ی به زير سلطه کشيده شدگان را به لحاظ شيوه ی تفکر، به لحاظ راه و رسم زندگی کردن، به لحاظ دستگاه ارزشی، و دريک کلام: به لحاظ هويت، يکسان و يکدست می خواهد. و از همين رو زندگانی مدنی و سياست را تقريباً با يکديگر يکی می کند.

تعريف های زيادی از موجودی به نام انسان، ارائه شده است. اگر کلمه ی «حيوان» را نه به معنای متداول آن، بلکه به معنای لغوی آن، يعنی «موجو زنده» (حيوان يا حَيَوان، يعنی صاحب حيات) مدّ نظر داشته باشم، و نيز اگر بپذيريم که اساساً «تعريف» هيچ چيز، حتی تعريف خود «تعريف» هم امکان پذير نيست، به نظر راقم اين سطور، «تعريف» مشهور زير از «انسان»، از بقيه ی «تعريف» ها به «تعريف» انسان نزديک تر است:
ـ انسان، حيوانی است ناطق.
و در حق اين «تعريف»، واقعاً جفا شده است. من اين موضوع را به تفصيل نسبی، قبلاً واشکافته ام. (۱) اما در اينجا نقل به اختصار و به مضمون:
در رد اين تعريف، می گويند که طوطی هم ناطق است. و اشتباه می کنند. طوطى، ناطق نيست. طوطى، تکرار مى کند. بدون آن که آنچه تکرار مى کند را خودش ساخته باشد.
طوطى کلمات ساخته شده را به کار مى برد. بدون آن که با آن ها، اشاره به موضوع هاى معيّنى که کلمات، تجريد شده ی آن ها هستند، بکند. يعنى قدرت تجريد ندارد.
طوطی، موضوع هاى براى ديگران معيّن، امّا براى خودش نامعيّن را تکرار می کند. ولى انسان، اين طور نيست. انسان، داراى قدرت تجريد است.
و ناطق بودن، يعنى قدرت تجريد داشتن.
و در نتيجه: کلمه ساختن.
کلمه، محصول تجريد است.
انسان، «موضوع»هاى معيّن را، از اشياء گرفته تا مفاهيم، تجريد مى کند و به کلمه بدل می سازد؛ و بعد، براى گفتن، براى نوشتن، و حتّّى براى فکر کردن، به جاى آن که موضوع ها را در کنار هم بچيند، تجريد شده هاى آن ها را، يعنى کلمه ها را کنار هم مى چيند.
و تفاوت طوطى با آدم، علاوه بر شکل و شمايل و غيره طوطى و آدم، امکان بالقوّه و بالفعل تجريد «موضوع»ها در يکى، و عدم اين امکان، در ديگرى است.
و البته براى تشخيص اين که کدام يک، کدام يک است، من به شما يک توصيه ی دوستانه می کنم:
ـ زياد به شکل و شمايل و غيره نگاه نکنيد!
آدم، با قدرت تجريد خودش است که آدم می شود. و خودش را، و جهان پيرامون خودش را، معنا مى کند...

و انسان، اين موجود ناطق (در همان معنا که از مفهوم «موجود ناطق» آمد) در ايران امروز نيز مثل همه جای ديگر و هر وقت ديگر، يک ارگان زنده است که در مجموعه يی متشکل، ارگان زنده ی ديگری به نام «جامعه» را تشکيل می دهد.
و ارگان زنده، تابع قوانين حيات است: رشد، تکثير، تلاش برای بقا، و ... دفاع از خود!

رشد را در جريان شکل گيری تدريجی جنبش خرداد (و جنبش سبز به عنوان بخش عمده يی از آن) به خوبی شاهد بوده ايم.
نه تنها نگاهی به خود جنبش، بلکه نگاهی به نيرو های درون جنبش، و همچنين به مواضع چهره های شاخص آنچه «جنبش سبز» ناميده می شود (۲) با احتساب فراز و نشيب ها، در يک برآيند کلی (و نه جزء به جزء) خود به اندازه ی کافی، بر رشد تدريجی و رو به بلوغ جنبش، گواهی می دهد.
و بر تکثير، و بر تلاش برای بقا نيز.
می ماند اما دفاع از خود!
و دفاع از خود، الزاماً به معنای زد و خورد نيست. يعنی زد و خورد، فقط می تواند احياناً جزيی از آن به حساب بيايد. و يا نيايد.
تا اين لحظه، که فقط «خورد» است. نه «زد». منظورم در آنجايی است که به ما بر می گردد. به ما مردم.
بايد به «زد» هم فکر کنيم! مخصوصاً اگر خليفه ی جماران، و کسانی که زير عبای او هستند، و کسانی که او را در زير عبای داشته يا نداشته ی خودشان جا داده اند، بخواهند به روند اعدام اسيران پر و بال بسته ی ما ادامه دهند.

«... خشونت، بد است. حتی وقتی که بر ما تحميلش می کنند. مسالمت، خوب است. حتی وقتی که بی پاسخ می ماند.
«اما، خشونت را و مسالمت را، دوباره تعريف کنيم. از نو. نه آنگونه که در کتاب ها نوشته اند. کتاب ها ساکنند. با حروف سربی يا غير سربی بی حرکتشان. نه آنگونه که با حروف سربی يا غير سربی، در کتاب های ساکن نوشته اند. آنگونه اما که در برابر ديدگان خود می بينيم. با چرخِش در افق پيش ِ رو...
«... چه راهی باقی گذاشته اند برای ما؟ همه ی راه ها را رفته ايم. چه راهی باقی گذاشته اند برای ما به جز دفاع از خود؟ نمی گويم «خشونت». می گويم دفاع از خود.
«معلوم است اين که آن ها خشونت ـ در تعريف خودشان ـ را می خواهند. و معلوم است اين که اگر زبان ما، زبانِ خشونت ـ با همان تعريف ـ باشد، آن ها دست بالا را دارند.
معلوم است اين.
«اما اگر زبان ما، زبان «دفاع از خود» باشد، نه. يعنی نمی شود مطمئن بود که در آن صورت هم باز آن ها دست بالا را داشته باشند. برعکس: فکر می کنم که در آن صورت، ما دست بالا را خواهيم داشت. به شرطی که هوشيار باشيم...» (۳)
۲۲ ارديبهشت ۱۳۸۹
 
٭ زير نويس ها:
۱ـ «شاملو؛ شاعر انسانگرا» ـ متن سخنرانی راقم اين سطور در پی در گذشت شاملو
www.ghoghnoos.org/honar/honarg/honarg01/shamloodisc.html
۲ ـ در اين باره، بايد جداگانه نوشت. و حتماً هم بايد نوشت. و به تفصيل. ضمناً دليلی وجود ندارد (مگر مردسالاری يا عوارض آن!) که خانم زهرا رهنورد را نيز در کنار کروبی و موسوی، از چهره های شاخص آنچه «جنبش سبز» ناميده می شود ندانيم... جنبش سبز بخشی عمده از جنبش اصيل ساختار شکن و سرنگونی طلب خرداد است؛ و ناديده گرفتن يا تمام شده انگاشتن آن، چيزی نيست به جز اختلال جدی در توان ديد. «ديد» در معنای وسيع کلمه.
۳ ـ «خشونت و مسالمت را از نو تعريف کنيم» ـ به همين قلم
www.ghoghnoos.org/khabar/khabar09/koshoonat.html

 

خبر و نظر ۰۰۰ ادبيات و هنر ۰۰۰  نوشته های منتخب يا رسيده ۰۰۰ ويدئوکليپ ـ  ترانه و موسيقی ۰۰۰ انديشه ـ تاريخ ـ علوم انسانی ـ گفتار ها ۰۰۰ طنز و طنز واره ۰۰۰ با شما ـ پرسش ها و پاسخ ها ۰۰۰ آرشيو ـ معرفی بخش ها ۰۰۰ صفحه ی اول