خبر و نظر ۰۰۰ ادبيات و هنر ۰۰۰  نوشته های منتخب يا رسيده ۰۰۰ ويدئوکليپ ـ  ترانه و موسيقی ۰۰۰ انديشه ـ تاريخ ـ علوم انسانی ـ گفتار ها ۰۰۰ طنز و طنز واره ۰۰۰ با شما ـ پرسش ها و پاسخ ها ۰۰۰ آرشيو ـ معرفی بخش ها ۰۰۰ صفحه ی اول

 
تغيير مسير، از جنگ با تروريسم، به جنگ با ايران، در ائتلاف با تروريسم
 
 
سيمور هرش
 

برگرفته از سايت روشنگری

٭ سعودی ها: ما جنبش بنيادگرای مذهبی راايجاد کرديم و ميتوانيم آنرا کنترل کنيم.ما نميخواهيم سلفی ها بمب نيندازند، مساله اين است که روی چه کسی بيندازند: ايران..
٭ سعد حريری ۴۸ هزار دلار برای آزادی بنيادگرايان سنی که در اردوگاه القاعده تعليم ديده اند به عنوان تضمين پرداخت؛ و از مصونيت پارلمانی خود برای آزادی تروريست های طراح بمب گذاری درسفارت ايتاليا و اوکراين و بخشودگی سميرجعجع محکوم به شرکت در ترور رشيد کرامی استفاده کرد.
٭ نصرالله: ايجاد دولت های کوچک ايدئولوژيک و خالص مذهبی و قومی مضمون طرح خاورميانه جديد بوش است


روشنگری: عملياتی که به ايجاد القاعده انجاميد بارديگر از سر گرفته شده است. اما اين بار مرکز اجرايی عمليات لبنان و هدف ايران است. به همين جهت در مقاله اخير سيمور هرش سرنخ توطئه های تروريستی جديد در خاورميانه را ميتوان از لبنان دنبال کرد. مقاله جديد هرش با توطئه سکوت رسانه های انحصاری روبرو شده است، زيرا برخلاف مقاله های قبلی حتی تکذيب آن هم نميتواند اثر اطلاعات مقاله را خنثی کند. اطلاعات به روشنی نشان ميدهد عمليات مخفی مرتبط با پخش ميلياردها دلار پول سعودی ها و پول های غارت شده از عراق و پول های اعطايی به دولت سينيوره در ميان بنيادگرايان سنی برای انجام عمليات تروريستی در ايران و لبنان و ديگر نقاط خاورميانه، مستقيما از دفتر ديک چنی اداره ميشود و مهره های اصلی ايران کنترا يعنی پرنس بندر عربستان سعودی و اليوت آدامز، نومحافظه کار افراطی با درس آموزی از طرح افشا شده ی ايران کنترا، آنرا در خدمت راه حل سالوادوری به کار گرفته اند. چکيده خلاصه شده ای از مقاله سيمورهرش را در زير ميخوانيد. عنوان بندی ها به جز آنها که در ميان «« گذاشته شده از روشنگری است. هرش در مصاحبه های بعدی جزييات بازهم انزجارآورتر و تکان دهنده تری از استراتژی جديد بويژه در رابطه با ايران را افشا کرده است که مستقلا در اختيار خوانندگان روشنگری گذاشته خواهد شد.


«تغيير مسير»


آيا سياست جديد دولت آمريکا در خدمت دشمنان ما در جنگ با تروريسم است؟
سيمور هرش
نيويورکر. ۲۶ فوريه ۲۰۰۷
«تحول استراتژيک»


در چند ماه گذشته همراه با رو به وخامت رفتن اوضاع عراق، دولت آمريکا تحول قابل توجهی در استراتژی خاورميانه ای خود، هم در ديپلوماسی علنی و هم در عمليات سری به عمل آورده است: اين استراتژی که برخی از دورنی های کاخ سفيد آن را تحت عنوان «تغيير مسير
REDIRECTION» ميخوانند، ايالات متحده را به رويارويی علنی با ايران کشيده و در بخشی از خاورميانه شکاف فرقه ای بين شيعه و سنی را گسترش داده است. دولت بوش برای تضعيف ايران، تصميم گرفته است اولويت های خود در خاورميانه را تغيير دهد. در لبنان با همکاری مخفيانه عربستان سعودی به تضعيف حزب الله پرداخته است. ايالات متحده همچنين در عمليات سری در ايران و سوريه شرکت ميکند. اين اقدامات به شکوفايی گروه های سنی افراطی که ديدی ميليتانت از اسلام دارند و هوادار القاعده و دشمن آمريکا هستند، انجاميده است.

به گفته مقامات کنونی و سابق که رابطه نزديکی با دولت بوش دارند، برخی از تاکتيک های محوری اين «تغيير مسير»، علنی نيست. عمليات مخفی ، سری نگاهداشته شده و در برخی موارد اجرا و تامين مالی آن به سعودی ها سپرده شده است و يا به طرقی مسيرهای عادی تحت نظر کنگره را دور ميزند.

بازيگران اصلی «تغيير مسير» عبارتند از: ديک چنی معاون رئيس جمهور، اليوت آبرامز مشاور امنيت ملی، زلمای خليل زاد سفير کنونی آمريکا در عراق و نماينده آتی آمريکا در سازمان ملل و پرنس بندر بن سلطان، مشاور امنيت ملی سعودی. رايس بخش علنی و ديک چنی عمليات مخفی را هدايت ميکنند.

اين تحول سياسی، باعث شده عربستان سعودی و اسرائيل، که هردو ايران را يک تهديد استراتژيک برای خود ميدانند، به يک مرحله نوين هماغوشی استراتژيک وارد شوند. يک مشاور دولتی آمريکا که روابط نزديکی با اسرائيل دارد ميگويد دولت های سنی از برآمد شيعه ها وحشت زده اند و از قمار ما روی شيعه های ميانه روی عراق به خشم آمده اند. ما نمی توانيم دستاوردهای شيعه ها را در عراق پس بگيريم ولی ميتوانيم آنرا مهار کنيم.

مارک اينديک سفير سابق آمريکا در اسرائيل و مدير مرکز سابان در انستيتوی بروکلين به من گفت: «خاورميانه بطور جدی وارد يک جنگ سرد سنی ? شيعه ميشود».او اضافه کرد کاخ سفيد از عواقب استراتژيک اين سياست جديد آگاه نيست. او گفت آمريکا نه فقط در عراق نيست بلکه در سراسر خاورميانه به قماری مضاعف روی آورده است. اين ميتواند خيلی پيچيده شود. همه چيز زير و رو شده است.»

سياست جديد برای مهار ايران به نظر ميرسد استراتژی آمريکا برای پيروزی در جنگ عراق را پيچيده کرده است. پاتريک کلاوسون از انستيتوی خاورنزديک به من گفت نزديکی روابط ايالات متحده با دولت های ميانه روی سنی ميتواند مالکی را بترساند که سنی ها در جنگ داخلی برنده شوند و اين امر او را وادار کند برای سرکوب شيعه های راديکال مثل مقتدا صدر بيشتر با آمريکا همکاری کند. اما عليرغم اين ايالات متحده تاکنون به همکاری رهبران شيعه وابسته است. ارتش مهدی ممکن است عملا با منافع آمريکا خصومت بورزد، ولی ميليشاهای شيعه متحد عراق محسوب ميشوند. هم مقتدا صدر و هم کاخ سفيد از دولت مالکی حمايت ميکنند.

استفان هادلی مشاور امنيت ملی در يادداشتی در سال گذشته پيشنهاد کرد برای جدا کردن مالکی از متحدين شيعه راديکالش، پايه حکومت او در ميان سنی ها و کردها را تقويت کنند. ولی تاکنون اوضاع در جهت عکس پيش رفته است. در حاليکه ارتش عراق به تقابل با شورشيان می افزايد، قدرت ميليشياهای شيعه به آرامی افزايش می يابد.

آمريکا مشتاق واکنش تند رژيم ايران
فلينت لورت از مقامات سابق شورای امنيت ملی به من گفت «هيچ چيز اتفاقی يا طنز آميز در اين نيست. دولت بوش دارد يک پرونده بر اين مبنا درست ميکند که ايران برای منافع آمريکا در عراق خطرناک تر و تحريک آميز تر از شورشيان سنی است، در حاليکه اگر شما به شمار واقعی تلفات نگاه کنيد، به لحاظ کمی بيشتر صدمات آمريکا ناشی از شورشيان سنی است. همه اينها بخشی از گام های تحريک آميز برای افزايش فشار بر ايران است. عقيده بر اين است که ايرانی ها در يک نقطه ای واکنش نشان خواهند داد و دولت بوش خواهد توانست در را بروی حمله به ايران باز کند.»

پرزيدنت بوش در سخنرانی ۱۰ ژانويه خود بخشا در راه همين هدف نقش بازی کرد. او گفت:» ايران و سوريه به تروريست ها و شورشيان اجازه ميدهند از قلمرو آنها استفاده کرده به عراق وارد و از آن خارج شود. ايران مصالح لازم برای حمله به سربازان آمريکايی را فراهم ميکند.»

در ۱۱ فوريه به خبرنگاران وسايل پيچيده انفجاری نشان داده شد که در عراق ضبط شده و دولت آمريکا ادعا کرد که از ايران آمده است. پيام اساسی دولت آمريکااين بود که اوضاع فاجعه بار عراق نتيجه شکست برنامه ريزی ها و اقدامات خود آمريکا نيست بلکه ناشی از دخالت ايران است.

ارتش آمريکا نيز صدها ايرانی را در عراق بازداشت و بازجويی کرد. مقام ارشد امنيتی سابق به من گفت: «در ماه اوت گذشته دستور داده شد که نظاميان در عراق هرچند ايرانی را که ميتوانند بگيرند. يک بار پانصد نفر را توقيف کردند. ما داريم با اين ها کار ميکنيم و از آن ها اطلاعات ميگيريم. هدف کاخ سفيد اين است که پرونده ای درست کند مبنی بر اين که ايرانی ها شورش را ايجاد ميکنند و تمام مدت اين کار را کرده اند،يعنی در واقع ايران دارد از قتل آمريکايی ها پشتيبانی ميکند.»

رابرت گيتس وزير دفاع در دوم فوريه گفت «ما جنگ با ايران را برنامه ريزی نمی کنيم.» ولی رويارويی تعميق يافته است. بنا بر گفته مقامات امنيتی و نظامی سابق و کنونی عمليات سری در لبنان بوسيله عمليات سری برای هدف گرفتن ايران تکميل شده است. ارتش آمريکا و تيم های عملياتی ويژه فعاليت خود را در ايران تشديد کرده اند تا اطلاعات جمع آوری کنند. آنها همچنين از مرز ايران عبور کرده اند تا عاملان ايرانی را از عراق تعقيب کنند.»

تمرکز روی برنامه هسته ای رژيم
در ۱۴ ژانويه ديک چنی در فاکس نيوز هشدار داد: « يک ايران هسته ای تامين نفت جهان را فلج خواهد کرد، ميتواند تاثير مخربی بر اقتصاد جهان داشته باشد و سازمان های تروريستی يا سلاح هسته ايش را برای تهديد همسايگانش و سايرين در جهان به کار ببرد. اگر شما نزد دولت های خليج [ فارس] برويد يا با سعودی ها يا با اسرائيلی ها يا اردنی ها صحبت کنيد تمام منطقه نگرانند. تهديد ايران رو به افزايش است.»

دولت آمريکا اکنون بررسی گروه جديدی از اطلاعات در مورد برنامه هسته ای ايران را در دستورکار گذاشته است. مقامات کنونی و سابق آمريکا به من گفتند اين اطلاعات که توسط ماموران اسرائيل که در داخل ايران عمل ميکنند، ارائه شده است، شامل ادعايی است مبنی بر اين که ايران يک موشک بين قاره ای با سوخت سنگين و سه مرحله ای توليد کرده است که هريک با دقت محدود ميتواند چند کلاهک را به داخل اروپا پرتاب کند. ارزش اين گونه اطلاعات که از طريق ماموران می آيد مورد بحث است.

بحثی مشابه در مورد تهديد سلاح های کشتار جمعی عراق، و ترديدها در مورد اطلاعاتی که بر مبنای آن پرونده مزبور ساخته شد، مقدمه حمله به عراق بود. در کنگره بسياری با اين ادعاها با احتياط برخورد کردند. هيلاری کلينتون در ۱۴ فوريه گفت:»همه ما از عراق درس گرفته ايم و بايد آن درس ها را در مورد همه اتهاماتی که در مورد ايران وارد ميشود به کار بگيريم. زيرا آقای رئيس جمهوری چيزهايی که اکنون می شنويم چيزی آشنا دارد و ما بايد مواظب باشيم که هرگز بارديگر بر پايه اطلاعاتی تصميم نگيريم که نادرست از آب در بيايند.»

دستور جديد: آمادگی برای حمله در ظرف ۲۴ ساعت
علاوه بر اين پنتاگون بطور فشرده طرح های بمباران احتمالی را به اجرا گذاشته است.اين کار از سال گذشته به دستور رئيس جمهور آغاز شد. يک مقام سابق اطلاعاتی به من گفت در ماه های اخيريک گروه برنامه ريزی ويژه در ستاد مشترک ارتش مامور شده که برنامه بمباران های غيرمنتظره [
contingency] ايران را پيش ببرد، بطوريکه با دستور رئيس جمهور بمباران در عرض ۲۴ ساعت ميتواند آغاز شود.

يک مشاور هدف گيری نيروی هوايی و مشاور مسايل تروريسم پنتاگون به من گفتند در ماه گذشته به گروه برنامه ريزی ايران يک ماموريت جديد واگذار شد: مشخص کردن هدف هايی در داخل ايران که ممکن است در تامين و پشتيبانی از شورشيان عراق دخالت داشته باشند. قبلا تمرکز روی نابود کردن تاسيسات هسته ای ايران و «تغيير رژيم» بود...
يک مقام ارشد اطلاعاتی سابق به من گفت طرح بمباران غيرمنتظره حمله را در بهار امسال ممکن ميکند. اما او اضافه کرد افسران ارشد ستاد مشترک روی اين حساب ميکنند که کاخ سفيد آنقدر ابله نباشد که با توجه به مساله عراق و مشکلاتی که اين کار در انتخابات ۲۰۰۸ برای جمهوری خواهان به بار می آورد، به آن دست بزند.

« بازی پرنس بندر»
برنامه های دولت آمريکا برای کاهش قدرت ايران در خاورميانه شديدا متکی بر عربستان سعودی و پرنس بندر است. او به مدت ۲۲ سال تا ۲۰۰۵ سفير عربستان در آمريکا بود و رفاقت نزديکی بابوش و معاون او ديک چنی دارد. او در پست جديدش به ملاقات های خصوصی خود با آن ها ادامه ميدهد و مقامات ارشد کاخ سفيد اخيرا چندين بار از سعودی ديدار کرده اند که بعضی از آن ها محرمانه بوده است. ماه نوامبر گذشته ديک چنی در يک سفر غيرمنتظره به ديدار ملک عبدالله و بندر رفت. تايمز نوشت ملک عبدالله به چنی هشدار داد که اگر آمريکا از عراق عقب نشينی کند سعودی ها به سنی های عراق کمک خواهند کرد. يک مقام اطلاعاتی اروپايی به من گفت اجلاس بروحشت سعودی ها از برآمد شيعه ها متمرکز بود. در واکنش به اين روند»سعودی ها استفاده از اهرم خود،يعنی پول ، را آغاز کرده اند.»
خاندان سلطنتی سعودی هم پشتوانه افراطيون سنی هستند و هم به علت مخالفت سنی های افراطی با فساد و انحطاط هزار فاميل شاهزادگان سعود هدف آنها به شمار ميروند. شاهزادگان روی اين قمار حساب باز کرده اند که تا زمانی که به حمايت از مدارس و خيريه مذهبی مرتبط با افراطيون سنی ادامه دهند، سرنگون نخواهند شد. استراتژی جديد دولت بوش به شدت براين قمار متکی است.

ولی نصر [ از شورای روابط خارجی] اين وضع را با دوره ای مقايسه کرد که القاعده نخستين بار ظهور کرد. در سال های ۱۹۸۰ و اوايل ۹۰ حکومت سعودی حمايت مالی عمليات مخفی سازمان سيا در جنگ ضمنی سياعليه شوروی در افغانستان رابر عهده گرفت. صدها جوان سعودی به مرزهای پاکستان ارسال شدند و در آنجا مدارس مذهبی، و پايگاه های جذب نيرو را تاسيس کردند. هم آن زمان و هم اکنون بسياری از عواملی که با پول سعودی ها تامين ميشدنداز سلفی ها بودند. اسامه بن لادن و همراهانش که القاعده را در ۱۹۸۸ ايجاد کردند از جمله آنها بودند. مشاور دولت بوش به من گفت اين بار بندر و ساير سعودی ها کاخ سفيد را مطمئن کرده اند که آنها از نزديک بنيادگرايان مذهبی را زير نظر خواهند داشت. پيام آنها به ما اين بود:»ما اين جنبش را ايجاد کرده ايم و ميتوانيم آنرا کنترل کنيم. ما نمی خواهيم سلفی ها بمب نيندازند، مساله اين است که روی چه کسی بمب می اندازند: حزب الله، مقتدا صدر، ايران- و سوری ها در صورتيکه به همکاری با ايران و حزب الله ادامه بدهند.»

ديپلومات سابق سعودی به من گفت از چشم سعودی ها آنها با پيوستن به آمريکا در مقابله با ايران، يک ريسک سياسی را تقبل کرده اند.بندر هم اکنون نيز در جهان عرب به خاطر نزديکی بيش از حد به بوش زير نظر است:»ما دو کابوس داريم. اينکه ايران به بمب دسترسی پيدا کند و اينکه ايالات متحده به ايران حمله کند. ما ترجيح ميدهم اسرائيلی ها ايرانی ها را بمباران کنند تا ما بتونيم آنها را محکوم کنيم. اگر آمريکا اين کار را بکند، ما هستيم که محکوم ميشويم.»

در سال گذشته سعودی ها، اسرائيلی ها و دولت آمريکا در مورد استراتژی جديدشان به يک سری توافقات غيررسمی دست يافتند. به گفته مشاور دولتی آمريکا حداقل چهار عنصر اصلی مورد توافق قرار گرفت. اول، اينکه به اسرائيل تضمين داده شود که امنيت آن فوق العاده مهم خواهد بود و واشينگتن و عربستان سعودی و دولت های سنی با نگرانی ها ی اسرائيل در مورد ايران شريک هستند دوم، وادار کردن حماس به محدود کردن موضع تهاجمی خود نسبت به اسرائيل. سوم، همکاری مستقيم بوش با دولت های سنی برای مقابله با پيشروی شيعه ها در منطقه. چهارم، اينکه عربستان سعودی با تاييد واشينگتن به کمک پول و امکانات لجستيکی حکومت بشار اسد راضعيف کرده و زير فشار بگذارد تا به سازش های بيشتر تن در بدهد.

سعودی ها در مورد قتل رفيق حريری، ميلياردی که با عربستان سعودی و پرنس بندر رابطه نزديک داشت و گمان ميرود سوريه در ترور او دست داشت، اختلاف دارند. پاتريک کلاوسون از انستيتوی خاورنزديک به من گفت همکاری سعودی ها با کاخ سفيد يک پيشرفت چشمگير است: «سعودی ها دريافته اند اگر ميخواهند دولت آمريکا سياست سخاوتمندانه تری در مورد فلسطينی ها داشته باشد، آنها بايد دولت های عرب را وادار کنند در مورد اسرائيل سخاوت بيشتری داشته باشند.» چه کسی ريسک بيشتری قبول ميکند سعودی ها يا ما؟ کلاسون ضمن دفاع از اين سياست گفت:»در شرايطی که موقعيت آمريکا در خاورميانه فوق العاده ضعيف است، سعودی ها واقعا دارند ما را در آغوش ميگيرند. ما بايد از بخت خود استقبال کنيم.»
اما مشاور پنتاگون نظر ديگری داشت. او گفت دولت بوش در چارچوب سياست پسروی در اثر عدم موفقيت ?
fallback? به بندر پناه برده است، زيرا او فهميده شکست جنگ عراق، دسترسی به خاورميانه را برای همه آسان کرده است.

«جهادی ها در لبنان»
تمرکز ارتباطات آمريکاو سعودی ها بعد از ايران روی لبنان است. بوش از دولت سنيوره حمايت ميکند. بسياری در جهان عرب، بويژه شيعه ها سينيوره را سياستمدار ضعيفی ميدانند که متکی به حمايت آمريکاست ولی نتوانست به پرزيدنت بوش بگويد که از اسرائيل بخواهد بمباران لبنان را متوقف کند. تصاوير سنيوره که صورت کندوليزا رايس را در ديدار او از لبنان در جريان بمباران لبنان می بوسيد بطور برجسته در تظاهرات خيابانی در بيروت به نمايش گذاشته شد.
دولت آمريکا در تابستان گذشته بطور علنی اعلام کرد ميليارد ها دلار به حکومت سنيوره کمک ميکند. در کنفرانسی در ژانويه که آمريکا آن را سازماندهی کرد قرار پرداخت هشت ميليارد دلار کمک گذاشته شد که يک ميليارد دلار آن راسعودی ها تقبل کردند. کمک آمريکا شامل دويست ميليارد دلار کمک نظامی و ۴۰ ميليارد دلار برای امنيت داخلی بود.

بنابر گفته مشاوردولتی و مقام ارشداطلاعاتی، دولت بوش همچنين به عمليات مخفی برای پشتيبانی از دولت سنيوره نيز پرداخته است: «ما در حال اجرای پروژه ای برای تقويت ظرفيت سنی ها برای مقابله با نفوذ شيعه ها هستيم و ما داريم تا آنجا که ميتوانيم پول پخش ميکنيم». اوگفت: مشکل اين است که اين نوع پول ها هميشه به دست کسانی هم ميرسد که مورد نظر شما نبوده اند. در جريان کار ما تعداد زيادی از «آدم های بد» را هم تامين مالی ميکنيم. امری که بطور بالقوه نتايج ناخواسته خطيری ميتواند داشته باشد. ما نمی توانيم تعيين کنيم و سند بگيريم پول به که پرداخت شده است تا از کسانی که مطلوب ما نيستند پرهيز کنيم. اين يک ماجراجويی با تقبل ريسک بسيار عظيم است.»

لبنان مرکز انتقال کمک های آمريکا و متحدانش به تروريست های جهادی
*مفهوم انساندوستی برای حريری:پرداخت ضمانت مالی برای تروريست های جهانی و قاتلان کرامی
*مفهوم ليبراليسم برای سينيوره: آزادی عمل تيپ های القاعده
مفهوماستقلال و دمکراسی بوش:اتکاء سنيووره برپول عربستان سعودی و سازماندهی جهاد اسلامی سنی


مقامات آمريکايی و اروپايی و عرب که من با آن ها صحبت کردم به من گفتند حکومت سينيوره و موتلفانش اجازه داده اند بخشی از کمک ها به دست گروه ها ی سنی راديکالی برسد که در شمال لبنان، دره بقاع و در اطراف اردوگاهای فلسطينی در جنوب لبنان در حال ظهور هستند و پيوندهای ايدئولوژيک با القاعده دارند.

يک ديپلومات سعودی در صحبت با من نصرالله را متهم کرد که ميخواهد دولت را «های جک» کند، ولی او همچنين با پشتيبانی مالی از جهاديست های سنی در لبنان توسط سعودی ها و لبنانی ها مخالف بود و گفت:»سلفی ها بيمار و کينه توز هستند. من به شدت مخالف ايده لاس زدن با آن ها هستم. آن ها از شيعه ها متنفرند، ولی از آمريکايی ها بيشتر نفرت دارند. اگر فکر ميکنيد در مورد آنها زرنگی ميکنيد، آنها در زرنگی از شما پيش ميزنند.. اين سرانجام بسيار زشتی خواهد داشت.»

آلستر کروک که نزديک سی سال در سرويس امنيتی
MI6 انگليس کار کرده است و حالا با Con-flicts Forum در بيروت کار ميکند به من گفت: «حکومت لبنان به فضايی برای ورود اين گونه افراد تبديل شده است. اين ميتواند به شدت خطرناک بشود.» کروک گفت يک گروه افراطی سنی به نام «فتح الاسلام»، در اردوگاه «نهار البارد» در شمال لبنان از گروه طرفدار سوريه «فتح الانتفاضه» جدا شد. تعداد اعضای آن موقع جدايی کمتر از دويست نفر بود. «به من گفته شد که در عرض ۲۴ ساعت افرادی که که خود را نماينده منافع دولت لبنان معرفی ميکردند به آنها پيشنهاد پول و اسلحه دادند تا با حزب الله بجنگند.»

بزرگ ترين گروه آنها «اثبات الانصار» در اردوگاه پناهندگان فلسطينی «عين الحيلوه» اقامت دارند. اثبات الانصار احتمالا از نيروهای امنيتی و ميليشياهايی که با دولت لبنان پيوند دارند، اسلحه و تدارکات دريافت کرده است .

بنا بر گزارش گروه بحران بين المللی
ICGدر سال ۲۰۰۵، سعد حريری رهبر اکثريت سنی پارلمان لبنان و پسر نخست وزير ترورشده که بيش از ۴ ميليارد دلار بعد از قتل پدر از او به ارث برده، ۴۸ هزار دلار به عنوان ضمانت برای ۴ عضو يک گروه تندروی اسلامی مستقر در دينيه پرداخت. اين ۴ نفر به خاطر آنکه قصد داشتند يک دولت اسلامی کوچک در شمال لبنان درست کنند، دستگير شده بودند. گروه بحران نوشت بسياری از جنگجويان اين گروه در اردوگاه های القاعده درافغانستان تعليم ديده بودند.

بنا بر گزارش گروه بحران سعد حريری بعدا از اکثريت پارلمانی خود استفاده کرد تا برای ۲۲ اسلام گرای دينيه و نيز ۷ جنگجوی مظنون به طراحی بمب گذاری سفارت های ايتاليا و اوکراين در بيروت مصونيت بگيرد. او همچنين ترتيباتی داد تا سمير جعجع، يکی از رهبران ميليشيای مسيحی مارونيت که به خاطر چهار قتل سياسی، از جمله ترور نخست وزير رشيد کرامی در ۱۹۸۷ محکوم شده بود، بخشودگی بگيرد. حريری به خبرنگاران گفت اين اقدامات انساندوستانه است.

يکی از مقامات حکومت سينيوره در مصاحبه در بيروت تاييد کرد جهاديست های سنی در داخل لبنان عمليات انجام ميدهند. او گفت :»ما با تيپ های نوع القاعده که در اينجا حضور دارند، برخورد نوع ليبرال داريم.» او موضوع را به اين نگرانی ارتباط داد که ايران و سوريه ممکن است تصميم بگيرند لبنان را به «تئاتر درگيری» تبديل کنند.
دولت بوش حمايت خود از حکومت سينيوره را نمونه ای از باور رئيس جمهور به دمکراسی و اشتياقش به ممانعت از دخالت ساير قدرت ها در لبنان خوانده است.

در ماه ژانويه هنگام بروز خشونت های خيابانی در بيروت، پرنس بندر به تهران پرواز کرد تا در مورد بن بست سياسی در لبنان صحبت کرده و با علی لاريجانی ملاقات کند. به گفته سفير يکی از کشورهای خاورميانه، ماموريت بندر، که به گفته سفير کاخ سفيد آن را تجويز کرده بود، اين هدف را نيز در نظر داشت که:»بين ايران و سوريه مشکل ايجاد کند.» ميان ايران وسوريه به خاطر مذاکرات سوريه با اسرائيل تنش بوجود آمده بود وهدف سعودی ها اين بود که آنها را از هم جدا کنند. سفير گفت اين ماموريت موفق نبود.

رژيم اسلامی ايران برگ برنده ی نيروهای ارتجاعی، از فئودال های «سوسياليست» سکولار تا اخوان المسلمين جهادی و فالانژيست های فاشيست، برای صعود به قدرت
وليد جنبلاط رهبر اقليت دروزی لبنان و يک حامی سرسخت سينيوره به نصرالله به عنوان عامل سوريه حمله کرده و حزب الله را تحت کنترل مستقيم رهبری مذهبی ايران ميخواند. او بشار اسد را قاتل سريالی ناميده و نصرالله را از نظر اخلاقی مسوول قتل حريری و پير جميل خوانده است.

جنبلاط به من گفت در پائيز گذشته با ديک چنی در واشينگتن ديدار داشته است و از جمله مسايل مورد بحث تضعيف سوريه بود. جنبلاط گفت او و همراهانش به چنی توصيه کردند اگر آمريکا ميخواهد عليه سوريه اقدامی بکند اعضای اخوان المسلمين سوريه کسانی هستند که بايد با آنها تماس گرفت.
اخوان المسلمين شاخه ای از جنبش راديکال اسلامی است که در ۱۹۲۸ در مصر پايه گذاری شد و بيش از يک دهه درگيری های خشونت آميزی با حافظ اسد پدر بشار داشت. در ۱۹۸۲ که اخوان المسلمين کنترل شهر حما را به دست گرفت، اسد شهر را يک هفته بمباران کرد و بين ۶ تا ۲۰۰۰۰ نفر را کشت. اعضای اخوان المسلمين در سوريه به مرگ محکومند. اخوان المسلمين همچنين با آمريکا و اسرائيل آشکارا خصومت می ورزد. معهذا جنبلاط گفت:»ما به چنی گفتيم حلقه اصلی رابطه ايران و لبنان، سوريه است و برای تضعيف ايران شما بايد در را به روی اپوزيسيون موثر سوريه بازکنيد.»

شواهدی هست که استراتژی «تغيير جهت» بوش هم اکنون به نفع اخوان المسلمين تمام شده است. جبهه رهايی بخش ملی سوريه
Syrian National Salvation Front ائتلافی است از گروه تحت رهبری عبدالحکيم خدام، معاون سابق رئيس جمهور و مخالف کنونی، و اخوان المسلمين. يک مقام عاليرتبه سيا به من گفت :»آمريکايی ها هم حمايت مالی و هم حمايت سياسی، هردو را در اختيار اين گروه قرار داده اند. سعوديها نقش اصلی را در کمک مالی بازی ميکنند ولی آمريکا هم در کمک مالی مداخله دارد.» او گفت خدام که اکنون در پاريس زندگی ميکند از عربستان سعودی با اطلاع آمريکا پول ميگيرد. در ۲۰۰۵ يک هيات نمايندگی جبهه با مقامات شورای امنيت ملی آمريکا ملاقات کرد. مقام سابق کاخ سفيد به من گفت سعودی ها برای اعضای جبهه اوراق رسمی برای سفردرست ميکنند.
دولت ميانه روی مصر دهه هاست با اخوان المسلمين در جنگ است. اما جمبلاط به من گفت من به چنی گفتم:»بعضی ها در جهان عرب بويژه در مصر دوست ندارند آمريکا به اخوان المسلمين کمک کند. ولی اگر شما سوريه را مهار نکنيد ما در لبنان درگير يک جنگ دراز مدت خواهيم شد، جنگی که ممکن است ما در آن برنده نباشيم.»

«شيخ»
در يک شب گرم و روشن دسامبر گذشته در يک منطقه بمباران شده جنوب بيروت، تصوری از اين به دست آوردم که استراتژی جديدبوش چگونه ممکن است به اجرا در آيد.

حسن نصرالله رهبر حزب الله که مخفی زندگی ميکند، موافقت کرد با من ديدار کند. ترتيبات امنيتی سری و پيشرفته بود. از سفر با يک ماشين تاريک از زير زمين يک گاراژ بمباران شده به زير زمين يک گاراژ بمباران شده ديگر و جستجوی بدنی با اسکانر و باز انتقال به نقطه ای ديگر... مشاوران نصرالله به من گفتند تهديد اسرائيل به قتل نصرالله در تابستان گذشته علت اصلی احتياط شديد امنيتی نيست. بلکه در درجه اول عرب های خودی هستند که او را هدف گرفته اند، بيش از همه عوامل اطلاعات اردن و نيز جهاديست های سنی مرتبط با القاعده.

ژنرال چهار ستاره بازنشسته و مشاور حکومتی آمريکا به من گفتند ماموران اطلاعات اردن با حمايت آمريکا و اسرائيل تلاش کرده اند در ميان گروه های شيعه نفوذ کنند تا عليه حزب الله اقدام کنند. ملک عبدالله هشدار داده بود که دولت شيعه عراق که روابط نزديک با ايران دارد به ايجاد يک هلال شيعی منجر خواهد شد.
يک تحول طنز آميز اين است: نصرالله بعد از جنگ تابستان به محبوب ترين و متنفذترين شخصيت هم بين شيعه ها و هم سنی ها تبديل شد. در ماه های اخير اما بسياری از سنی ها او را نه به عنوان سمبول وحدت عرب بلکه بخشی از يک جنگ فرقه ای می بينند.

نصرالله مخالف و آمريکا و اسرائيل موافق ايجاد دولت های دينی در خاورميانه؟
نصرالله در يک آپارتمان معمولی منتظر من بود. نصرالله دولت بوش را متهم کرد که با اسرائيل کار ميکند تا در جهان عرب «فتنه» - اصطلاح عربی برای ايجاد جنگ فرقه ای در جهان اسلام- ايجاد کنند. او گفت جنگ آمريکا در عراق تنش فرقه ای را تشديد کرده است ولی حزب الله تلاش کرده است تا از انتشار آن به لبنان جلوگيری کند. (طی هفته های بعد از صحبت من با نصرالله، تنش های بين شيعه و سنی و همراه آن خشونت رو به افزايش گذاشت.)

نصرالله گفت او فکر ميکند هدف پرزيدنت بوش از آغازاين بود که: « نقشه جديدی در خاورميانه ايجاد کند. او ميخواست عراق را تجزيه کند. عراق در آستانه جنگ داخلی نيست. جنگ داخلی در عراق جريان دارد. اين پاکسازی قومی و فرقه ای است. کشتارهای روزانه و کوچ دادن هايی که در عراق صورت ميگيرد، به قصد تقسيم عراق به سه بخش است که از نظر قومی و فرقه ای خالص باشد. اين مقدمه تجزيه عراق است. در عرض يک يا حداکثر دو سال مناطق تماما سنی، تماما شيعه و تماما کرد وجود خواهد داشت. حتی در بغداد اين ترس هست که ممکن است به دو بخش تقسيم شود. يکی شيعه و يکی سنی». او ادامه داد.» من ميتوانم بگويم پرزيدنت بوش دروغ ميگويد که او نميخواهد عراق تجزيه شود. تمام واقعيت های جاری در عراق باعث ميشود شما بتوانيد سوگند بخوريد که او دارد عراق را به سوی تجزيه می کشاند و يک روزی خواهد آمد که بگويد:و من نمی توانم کاری بکنم، چون عراقی ها ميخواهند کشورشان تقسيم شود و من بايد به خواست عراقی ها احترام بگذارم.» نصرالله گفت او معتقد است که آمريکا ميخواهد لبنان و سوريه را تجزيه کند. در سوريه نتيجه اين خواهد بود که کشور به فاجعه و جنگ های داخلی مثل عراق کشيده خواهد شد. در لبنان «يک دولت سنی، يک دولت علوی، يک دولت مسيحی و يک دولت دروز ايجاد خواهد شد. ولی من نميدانم آيا يک دولت شيعه هم خواهد بود يانه.»

نصرالله به من گفت او مظنون است که يکی از اهداف بمباران لبنان توسط اسرائيل در تابستان گذشته اين بود که :»مناطق شيعه را ويران کرده و شيعه ها را وادار کند از لبنان کوچ کنند. قصد اين بود که شيعه های لبنان و سوريه را وادار کنند به جنوب عراق ? که عمدتا شيعی است ? بگريزند.» او به من گفت:»نمی توانم مطمئن باشم. ولی اين را بو ميکشم.» او گفت اين تجزيه باعث ميشود اسرائيل توسط دولت های فلج محاصره شود. من ميتوانم شما را مطمئن کنم که عربستان سعودی نيز تجزيه خواهد شد و اين مساله تا دولت های آفريقای شمالی کشيده خواهد شد. فقط دولت های کوچک قومی و اعتقادی -
confessional states
وجود خواهند داشت. [منظور دولت هايی است که يک مذهب رسمی دارند و از طريق بيعت با امت حکومت ميکنند. قبل از پيدايش دولت و ملت مدرن در قرن ۱۹، تقريبا اغلب سلطنت های اروپا و بعد حکومت آمريکا، دولت مضمونا از اين نوع بود.روشنگری. او گفت :»به عبارت ديگر اسرائيل بزرگ ترين و مهم ترين و قوی ترين دولت در منطقه ای خواهد بود که دولت های اعتقادی وقومی آن از طريق توافق با هم کنار می آيند. اين است خاورميانه جديد.»

دولت بوش بطور رسمی مصرانه با تجزيه عراق مخالفت ميکند و ميگويد خواهان لبنان يک پارچه با حزب الله خلع سلاح شده و ضعيف حداکثر با نقشی محدود است، و شواهدی بر اينکه اسرائيل ميخواست شيعه ها را از لبنان به طرف جنوب عراق براند وجود ندارد. ولی جدال های فرقه ای که آمريکا در حال برانگيختن آن است نشان ميدهد، چشم اندازی که نصرالله تصوير ميکند يکی از نتايج محتمل استراتژی جديد بوش است.

نصرالله گفت او خواهان شروع جنگ ديگری با اسرائيل نيست اما پيش بينی کرد و گفت خود را آماده ميکند که اسرائيل امسال يک بار ديگر به لبنان حمله کند.

در درون دولت بوش در مورد اينکه با نصرالله چگونه برخورد کنند و اينکه آيا او ميتواند در دولت مشارکت داشته باشد، اختلاف نظر وجود دارد. جان نکروپونته هنگام وداع به کميته اطلاعاتی سنا گفت:»حزب الله در مرکز استراترژی تروريستی ايران قرار داردو هروقت موجوديت خودش يا منافع ايران مورد تهديد قرار بگيرد ميتواند به منافع آمريکا ضربه بزند.»
ريچارد آرميتاژ معاون سابق وزارت خارجه در سال ۲۰۰۲ حزب الله را يک « تيم تروريستی» خواند. ولی اخيرا در گفتگو با من تاييد کرد که مساله نصرالله پيچيده تر شده است. او به نيروی سياسی قابل توجهی تبديل شده که اگر بخواهد ميتواند در سياست داخلی لبنان نقش بازی کند. آرميتاژ گفت از نظر روابط عمومی و مهارت سياسی نصرالله با هوش ترين سياستمدار خاورميانه است. ولی او بايد نشان دهد که که ميخواهد نقش متناسبی به عنوان يک اپوزيسيون وفادار بازی کند.»
رابرت باوئر يک مامور کهنه کار سابق سيا در لبنان مخالف سرسخت حزب الله بود و در مورد ارتباط حزب الله با شبکه ترور مورد حمايت ايران هشدار داده بود. ولی اکنون او به من گفت :»ما سنی های عرب را برای درگيری های فاجعه بار سازمان داده ايم، و ما نياز به کسی داريم که از مسيحيان در لبنان دفاع کند. قبلا فرانسه و ايالات متحده اين کار را می کردند، وحالا نصرالله و شيعه ها هستند که بايد اين کار را بکنند.» بائر اضافه کرد:»مهم ترين مساله در خاورميانه ارتقاء نصرالله از يک فرد خيابانی به سطح يک رهبر، از يک تروريست به يک فرد حکومتی است. سگی که در تابستان امسال ? در جريان جنگ با اسرائيل ? پارس نکرد، تروريسم شيعه بود.» اشاره باوئر به اين بود که نصرالله ميتوانست علاوه بر ارسال راکت به اسرائيل آمريکا يی ها و اسرائيلی ها را در سراسر جهان هدف بگيرد: «او ميتوانست ماشه را بکشد، ولی اين کار را نکرد.»

بيشتر محافل ديپلوماتيک و اطلاعاتی روابط حزب الله با ايران را تاييد ميکنند. ولی در مورد اينکه نصرالله تا چه ممکن است منافع حزب الله را به نفع ايران کنار بگذارد اختلاف نظر وجود دارد. يک مامور سابق سيا در لبنان نصرالله را «يک پديده لبنانی خواند» و گفت :»بله ايران و وسوريه به او کمک کردند، ولی حزب الله از اين فراتر رفته است.»

پرنس بندر و اليوت آدامز اعضای اصلی تيم ايران کنترا مهره های مهم عمليات مخفی استراتژی جديد
اتکاء بوش به عمليات مخفی بدون اطلاع کنگره و ارتباط با واسطه هايی که اهداف آن ها زير سوال است ياد آور ماجرای ايران کنترا در دوره ريگان است که در جريان آن با فروش اسلحه اسرائيل به ايران، و انتقال غير قانونی پول به کنتراهای نيکاراگوئه برای سرنگونی دولت ساندينيست اقدام شد. منبع مالی را سعودی ها تامين مکيردند و اين نکته بايد مورد توجه قرار بگيرد که بازيگران اصلی رسوايی ايران کنترا پرنس بندر و اليوت آبرامز ، در ماجرای کنونی نيز نقش بازی ميکنند.
مقام امنيتی سابق به من گفتدو سال پيش افراد ی که ايران کنترا را برپا کرده بودند بحث های غير رسمی تحت عنوان « درس هايی آموخته شده» از آن رسوايی داشتند. يک نتيجه اين بحث ها اين بود که اگر چه آن طرح سرانجام فاش شد، ولی اين امکان وجود داشت که که آن را بدو ن در ميان گذاشتن با کنگره به اجرا در آورد. شرکت کنندگان در اين بحث ها درس های آن تجربه برای عمليات سری احتمالی آينده را چنين برآورد کردند:» يک، شما نبايد به دوستان خود اعتماد کنيد. دو، سيا بايد کاملا از طرح کنار گذاشته شود. سه، شما نميتوانيد به به نظاميانی که در جريان قرار ندارند اعتماد کنيد. و چهار، خوب است که همه چيز از دفتر معاون رئيس جمهور اداره شود.» که اشاره به نقش ديک چنی است.

دو مشاور حکومتی و يک مقام اطلاعاتی ارشد سابق به من گفتند پژواک تکرار ايران کنترا يک دليل استعفای جان نکروپونته از رياست امنيت ملی و انتقال به پست معاونت وزارت خارجه بود.
يک مقام اطلاعاتی سابق به من گفت نکرو پونته نمی خواست نقشی را که در دوره ريگان به عنوان سفير هندوراس اجرا کرد دوباره تجربه کند. نکروپونته گفت :»ابدا. من نمی خواهم تمام آن راه را دوباره بروم که عمليات مخفی توسط امنيت ملی بدون گزارش رئيس جمهور به کنگره صورت بگيرد». [نکروپونته به عنوان سفير ايالات متحده در هندوراس طرح موسوم به «راه حل سالوادوری» کشتارهای هولناک توسط لباس شخصی های مدافع نظاميان و حکومت های دست نشانده آمريکا را به اجرا درآورده بود. از آغاز حمله به عراق و قبل از شروع کشتار فرقه ای در عراق مکررا هشدار داده ميشد، از جمله توسط جان پيلجر که در جنگ های ماورای بهار آمريکا تخصص دارد، که آمريکا قرار است راه حل سالوادوری را برای عراق و بعد ساير نقاط خاورميانه به اجرا بگذارد. روشنگری]

مشاور حکومتی گفت نکروپونته با طرح عمليات مخفی بوش موافق است ولی ميخواهد به کنگره گزارش شود. مشاور پنتاگون به من گفت در سطوح بالای دولت بوش اين احساس وجود داشت که نکروپونته روحيه مناسب با عمليات مخفی ماجراجويانه تر را ندارد. به علاوه در مورد بودجه تامين عمليات نيز مشکلاتی وجود داشت.

راه حل سالوادوری با پول غارت شده ی عراق
مقام اطلاعاتی و ژنرال چهار ستاره به من گفتند:»مقادير بسيار بسيار عظيمی پول سياه در کار است که در نقاط متعددی پخش شده و در سراسر جهان برای ماموريت های متنوعی مورد استفاده قرار ميگيرد. فاجعه بودجه عراق که در آن ميليارد ها دلار بدون حساب و کتاب مصرف شده، موتور چنين نقل و انتقالاتی بوده است.

مشاور امنيت ملی سابق به من گفت:» بيشتر اين به ماجرای ايران کنترا بر ميگردد وسيا از بخش بزرگ عمليات کنار گذاشته شده است. به کنگره در مورد عمليات سعودی ها اطلاعات کامل داده نشده است. سيا سوال ميکند: چه خبر است؟ آنها نگرانند و ميگويند دوره کار آماتوری است.
مساله دارد مورد توجه کنگره قرار ميگيرد. سناتور ران وايدن از ارگون به من گفت:
« دولت بوش مداوما در رعايت قوانين دچار قصور ميشود و در پاسخ کميته اطلاعاتی سنا دايم ميگويد: «به ما اعتماد داشته باشيد. اما برای من مشکل است که به دولت بوش اعتماد داشته باشم.»

 

خبر و نظر ۰۰۰ ادبيات و هنر ۰۰۰  نوشته های منتخب يا رسيده ۰۰۰ ويدئوکليپ ـ  ترانه و موسيقی ۰۰۰ انديشه ـ تاريخ ـ علوم انسانی ـ گفتار ها ۰۰۰ طنز و طنز واره ۰۰۰ با شما ـ پرسش ها و پاسخ ها ۰۰۰ آرشيو ـ معرفی بخش ها ۰۰۰ صفحه ی اول