خبر و نظر ۰۰۰ ادبيات و هنر ۰۰۰  نوشته های منتخب يا رسيده ۰۰۰ ويدئوکليپ ـ  ترانه و موسيقی ۰۰۰ انديشه ـ تاريخ ـ علوم انسانی ـ گفتار ها ۰۰۰ طنز و طنز واره ۰۰۰ با شما ـ پرسش ها و پاسخ ها ۰۰۰ آرشيو ـ معرفی بخش ها ۰۰۰ صفحه ی اول

 
اسراييل ِ منطقه ی قفقاز؟ يا دوست استراتژیک ايران؟
 
 
محمد علی اصفهانی
 

به همّت تحليلگران هوشيار و بيدار، امروز ديگر نقش آمريکا و اسراييل و ناتو در حمله ی فجيع دولت گرجستان به مردم بی پناه اوستيای جنوبی، به صورت مستند و دقيق، افشا شده است. (۱)
بعد از ترجمه ی مقاله ی پروفسور ميشل شاسودووسکی، ديگر ضرورت چندانی به ورود مجدد به اين مقوله نمی ديدم. امّا با مشاهده ی پاره يی اظهار نظر ها و رهنمود های «راهبردی» دادن ها از طرف بعضی از صاحب نظران ايرانی و نيز «صاحب نظران» ايرانی (۲) فکر کردم که خوب است اين بار در باره ی حمله ی گرجستان به اوستيای جنوبی، به آنچه يک روزنامه نگار بسيار معروف و کهنه کار آمريکايی که مطلقاً در طيف «چپ» ـ در معنای درست کلمه، يعنی در معنای فراگير و عام کلمه ی «چپ» ـ قرار ندارد نوشته است نيز اشاره يی کنم.

Arnaud de Borchgrave هرچند با نگاهی گاه متفاوت، همچنان مثل هميشه متعلق به طيف راست روزنامه نگاران آمريکايی است.
او در اوايل دهه ی پنجاه ميلادی، رييس دفتر هفته نامه ی آمريکايی نيوزويک در پاريس، و از نويسندگان اصلی اين نشريه بوده است. با تعداد بی شماری از رهبران جهان ديدار و مصاحبه داشته است که شايد يکی از معروف ترين اين مصاحبه ها مصاحبه ی او در زمان جنگ ويتنام با نخست وزير کشور مورد تجاوز قرار گرفته ی ويتنام شمالی باشد.
Arnaud de Borchgrave در حال حاضر با رسانه های دست راستی آمريکايی مثل نيوزماکس و يا بعضی ارگان های محافظه کاران، و نيز خبرگزاری يونايتدپرس همکاری می کند.

گروه تحليل گران De defansa نوشته ی اخير او در باره ی بحران قفقاز را که در نخستين روز های سپتامبر امسال به وسيله ی يونايتد پرس و ميدل ايست تايمز منتشر شده است مورد بررسی قرار داده اند. و آنچه می خوانيد نگاهی است به اين نوشته ی او و تحليل De defansa از اين نوشته.

بنا به نوشته ی Borchgrave اسراييل مطابق قراردادی پنهانی با دولت گرجستان، برای «حمله ی پيشگيرانه» به ايران، دو فرودگاه را در جنوب گرجستان، آماده سازی کرده بود تا از طريق آن فرودگاه ها به دليل نزديک بودنشان به ايران، هواپيماهای بمب افکن خود را به آسمان ايران روانه سازد، و اينچنين به صورتی چشمگير مشکلات مربوط به مسافت و نيز حريم های هوايی را کاهش دهد.
همين روزنامه نگار توضيح می دهد که حمله ی شبانه ی هفتم اوت دولت گرجستان به اوستيای جنوبی اين امکان را به مسکو داد تا تأسيسات اسراييل در گرجستان را بمباران کند و چند هواپيمای بدون خلبان اسراييلی را هم به غنيمت بگيرد.
او همچنين اضافه می کند که هر چند به نظر می رسد که محور نظامی تل آويو ـ تفليس محوری محکم و خلل ناپذير باشد، از اين پس توانايی نيروی هوايی اسراييل به حمله از طريق گرجستان به ايران، زير سئوال رفته است.

Arnaud de Borchgrave نشانه ها و جزئيات متعدد و فراوانی در مورد همکاری ميان اسراييل و دولت گرجستان از هفت سال پيش تا به امروز ارائه می کند.
او می نويسد که ساکاشويلی که گرجستان را «اسراييل قفقاز» می داند باور کرده بود که آمريکا او را تنها نخواهد گذاشت.
روزنامه نگار آمريکايی، به گزارش روزنامه ی اسراييلی ژروزالم پست اشاره می کند که مطابق آن، بعد از شکست گرجستان، مقامات اسراييلی در پاسخ گله گزاری سفير گرجستان در اسراييل به او گفته اند که تل آويو بر مسکو فشار می آورد، و او جواب داده است که جای اين نوع فشار ها مسکو نيست، بلکه واشنگتن است!

به نوشته ی Arnaud de Borchgrave نه آمريکا توانسته بود متوجه شود که روسيه پيشاپيش خودش را برای يک پاسخگويی بی درنگ و در ابعاد وسيع آماده کرده است، و نه گرجستان.
ساکاشويلی از آنجا که دوهزار نفر از سربازان کشورش را به عراق اعزام کرده بود، اطمينان داشت که آمريکا به ازای اين خدمت، پاداش مناسبی به او خواهد داد. او نمی توانست باور کند که جرج بوش به عنوان دوست خصوصی او، او را به هنگام شکست و درماندگی، به حال خود رها خواهد کرد.

تحليل گران De defansa می نويسند که اگر سخنان Borchgrave قابل اعتماد باشد ـ و چنين اعتمادی با توجه به سوابق او منطقی به نظر می آيد ـ چشم انداز بحران قفقاز ابعاد تازه يی خواهد يافت.
در اين چشم انداز، دفاع اروپا از دولت گرجستان روز به روز دشوار تر خواهد شد. و اين در حالی است که گرجستان، هم برای ورود رسمی به ناتو و هم برای ورود به اتحاديه ی اروپا بی تابی می کند.
شايد در آينده يی نزديک، ديگر بعضی از اروپاييان، از فعّال بودن روسيه در حاشيه ی گرجستان، ناخرسند نباشند.
از اين پس با حضور روسيه در صحنه، استفاده از فرودگاه های گرجستان در حمله به ايران، برای اسراييل ريسکی بزرگ در بر خواهد داشت.

پانويس ها
۱ ـ ميشل شاسادووسکی: فريب نخوريم! آنچه رخ داد، يک جنگ داخلی نبود. آنچه رخ داد جزيی بود از يک کل به هم پيوسته: برپا کردن جنگی وسيع در خاورميانه و در آسيای مرکزی، که جنگ آمريکا و اسراييل و ناتو را عليه ايران آماده سازی می کند.
جنگ اخير گرجستان را آمريکا و اسراييل و ناتو برنامه ريزی کرده اند:
http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar08/georgie-chossodovsky.html
۲ ـ بيانيه يی با عنوان «هشدار به ايرانيان»، به تاريخ ۲۴ شهريور، با تعداد قليلی امضا، در ايران و در چندين سايت اپوزيسيون خارج از کشور منتشر شده است که عملاً (خواسته يا ناخواسته) بر تجاوز دولت گرجستان به اوستيا مهر تأييد می زند. دراين بيانيه، «رهنمود» هايی در باره ی سياست های «راهبردی» هم به مردم ايران داده شده است. راقم اين سطور در همان زمان انتشار اين بيانيه، طیّ مقاله يی، بدون هيچ قصد بی حرمتی يی به امضا کنندگان، به نقد محتوای بيانيه پرداخت:
يک بيانيه ی ناسيوناليستی با حال و هوای مخصوص!
http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar08/naghd-e-bayanieh-h.html
۳ ـ De defansa را گروهی از تحليلگران عمدتاً فرانسوی يا فرانسه زبان تشکيل داده اند که فيليپ گراسه نويسنده ی معروف کتاب «جهان بيمار آمريکا» يکی از چهره های سرشناس آن هاست. برای مراجعه به سايت اين گروه:
www.dedefensa.org
ضمناً شايد اشاره به اين امر بديهی، ضروری باشد که سخن گفتن از تجاوز يک دولت دست نشانده ی آمريکا و اسراييل به مردم بخشی از کشور خودش، و نقش روسيه در مقابله با اين حرکت، نه به معنای تأييد سياست های روسيه است، و نه به معنای دعوت به حمايت از «بلوک شرق» در برابر «بلوک غرب». کدام بلوک شرق؟ کدام بلوک غرب؟ به قول کتاب درسی کلاس اوّل قديمی تر از ما ها: ای بابا! ای بيچاره! کی آمدی؟ خرابه های ری، نزديک تهران است!

 

خبر و نظر ۰۰۰ ادبيات و هنر ۰۰۰  نوشته های منتخب يا رسيده ۰۰۰ ويدئوکليپ ـ  ترانه و موسيقی ۰۰۰ انديشه ـ تاريخ ـ علوم انسانی ـ گفتار ها ۰۰۰ طنز و طنز واره ۰۰۰ با شما ـ پرسش ها و پاسخ ها ۰۰۰ آرشيو ـ معرفی بخش ها ۰۰۰ صفحه ی اول