خبر و نظر ۰۰۰ ادبيات و هنر ۰۰۰  نوشته های منتخب يا رسيده ۰۰۰ ويدئوکليپ ـ  ترانه و موسيقی ۰۰۰ انديشه ـ تاريخ ـ علوم انسانی ـ گفتار ها ۰۰۰ طنز و طنز واره ۰۰۰ با شما ـ پرسش ها و پاسخ ها ۰۰۰ آرشيو ـ معرفی بخش ها ۰۰۰ صفحه ی اول

 

روزشمار و تشريح يک جنايت از پيش اعلام شده

Mohammad Ali Esfahani   محمد علی اصفهانی
(در حاشيه ی تجاوز اخير اسراييل به نوار غزه)
 
محمد علی اصفهانی
 

اسراييل در پانزدهم ماه مه امسال، دو نوجوان فلسطينی را، در ماجرای تظاهرات سالروز غصب رسمی فلسطين، يا همان «يوم النکبة»، در کرانه ی باختری رود اردن، که توسط دولت محمود عباس اداره می شود و در حال صلح کامل با اسراييل است به قتل رسانيد:
ـ محمد ابوالظاهر ۱۶ ساله
ـ و نديم صيام نواره ۱۷ ساله، که همانطور که ويدئوی ضبط شده از واقعه نشان می دهد، جرمش فقط اين بود که با دوستانش در کناری ايستاده بود و تظاهرات را تماشا می کرد.

ــــــــــــــــــــــــــــــ

جسد سه طلبه ی اسرايیلی که در حوزه ی علميه يی واقع در کولونی های اسراييلی ساخته شده درون مناطق حکومت خودگران محمود عباس، مشغول تحصيل علوم دينی به روايت کاهنان عهد عتيق بودند، در سی ژوئن، کشف شد.
دو تن از آنان ۱۶ ساله بودند، و ديگری نوزده ساله بود و سرباز.

ــــــــــــــــــــــــــــــ

کولونی ها يا شهرک ها که هر روز بر تعدادشان اضافه می شود را دولت اسراييل، در دل شهر ها و روستا های تحت حاکميت دولت خودگردان محمود عباس بنا کرده است، و ساکنان آن را کسانی تشکيل می دهند که از اين سوی و آن سوی جهان، برای ارتزاق از خون فلسطينيان، و نشستن بر سر سفره ی حاضر و آماده ی آن ها به آن طرف ها کوچ می کنند.

اين ها تحت محافظت دولت اسراييل قرار دارند، و دولت اسراييل به بهانه ی محافظت از اين ها عملاً در تمام منطقه ی موسوم به خودگردان حضور دارد.

ــــــــــــــــــــــــــــــ

خود اين کولون ها، که غالباً از متعصب ترين و متحجر ترين و مرتجع ترين ها هستند هم معمولاً مسلحند و دست به ماشه و آماده ی کشتن همسايگان فلسطينی.
اين ها در مقايسه با فلسطينی ها و ساکنان اصلی منطقه، وضعيت اقتصادی و رفاهی بسیار بالاتری دارند، و چهره ی گل انداخته ی کودکان خود را به رخ چهره های زرد و نحيف بچه های فلسطينی می کشند.
مثل شاهان و شاهزادگان، با اتوموبيل های خود از ميان خيل «رعایا» ی فلسطينی عبور می کنند و به انواع توهين ها و تحقير ها در حق آنان دست می يازند.

ــــــــــــــــــــــــــــــ

بسيار پيش می آيد که اين کولون ها با سلاح و تجهيزات به مزارع فلسطينی ها حمله می کنند و درختان زيتون را که اصلی ترين منبع يا يکی از اصلی ترين منابع درآمد دهقانان فلسطينی است از ريشه قطع می کنند، و يا منتظر رسيدن زيتون هايی که دهقانان فلسطينی می کارند می مانند، و در فصل زيتون چینی، به مزارع آن ها هجوم می آورند و زيتون ها را به زور برای خودشان بر می دارند، و دهقانان را به زير چوب و چماق و سرنيزه می گيرند.
به گفته ی وزير کشاورزی دولت خودگردان، فقط طی سال ۲۰۱۲ اين ها چهار هزار درخت زيتون را قطع کرده بودند.

از همين رو، در فصل زيتون چينی، رسم بود (و نمی دانم که هنوز هم هست يا نه) که صلح طلبان از گوشه و کنار جهان، و از خود اسراييل، خودشان را به اين مناطق می رسانيدند و در مقابله با سرقت محصول زيتونآدهقانان فلسطينی توسط کولون ها، به عنوان سپر انسانی عمل می کردند تا دهقانان فلسطينی بتوانند حاصل يک سال رنج و زحمت شبانه روزی خود را از معرکه به در ببرند و به بهای ناچيزی به فروش برسانند.

ــــــــــــــــــــــــــــــ

طبيعی است که در چنين شرايطی، گاه، حرکت های عکس العملی ناشايستی از سوی يکی دو جوان فلسطينی هم به صورت خودجوش انجام بگيرد.
مثل جنايت ربودن و به قتل رسانيدن سه طلبه ی ساکن همين کولونی ها.

ــــــــــــــــــــــــــــــــ

اسراييل، از همان زمان ربوده شدن اين سه تن، کمپين های وسيع نفرت پراکنی عليه فلسطينی ها و نژاد و قوم عرب، به راه انداخته بود؛ و خبر کشف اين سه جسد، آتش اين کمپين ها را برافروخته تر کرد.

فردای روز کشف اين سه جسد، آماده شدگان در اين کمپين های نفرت پراکنی، محمد ابوخضير، نوجوان ۱۶ ساله ی فلسطينی را به جرم فلسطينی زاده شدن، و هرچند تبعه ی اسراييل بودن، در بخش شرقی بيت المقدس، به زور سوار ماشين کردند و بردند و زدندش و زنده زنده سوزاندنش و در شعله های آتش کشتندش و کبابش کردند.

ــــــــــــــــــــــــــــــ

آنچه اين ها کردند، در ايده ئولوژی کاهنان، که دولت اسراييل، رسماً بر آن بنا شده است، و به عنوان تنها کشوری که قانون اساسی ندارد، خود را ملتزم به پاسداری و رعايت قوانين آن می داند، بنا به ماهيت قبيله يی اين ايده ئولوژی، عملی مقبول و شرعی است.
يعنی قتل فردی از «قبيله» ی ديگر به ازای خون فردی از «قبيله» ی خودی.
و يعنی تنبیه جمعی.

ــــــــــــــــــــــــــــــ

اگر اولی بنا به ملاحظاتی، از نوع ملاحظات آخوند های خودمان در مورد مثلاً سنگسار، صلاح نيست که علناً اجرا شود، دومی، يعنی تنبيه جمعی، سياست رسمی اسراييل است.
به عنوان نمونه و مثال ـ و فقط به عنوان نمونه و مثال ـ :

ـ چه در غزه، که به جرم داشتن دولتی که باب طبع اسراييل نيست، مردم آن سال هاست که مورد تحريم همه جانبه ، از غذايی و دارويی گرفته تا شغلی و کاری، قرار گرفته اند، وحتی حق خروج از غزه را ندارند، و روزی بر آن ها نمی گذرد که پير و خرد و کلان و زن و مرد و کودکان شيرخواره، بر اثر اين تحريم ها نميرند و يا درد های هولناک را تحمل نکنند، و يا تا ابد درگير بيماری های مزمن نشوند.
بيماری هايی که با يک مراقبت معمولی پزشکی درمان می شدند، و مرگ هايی که با يک آمپولِ به موقع می شد جلو وقوعشان را گرفت.

ـ و چه در ميهن ما، که مرتباً مردم آن به قتل عام و جزغاله شدن در آتش بمب های اتمی تهديد می شوند، و به معلول و سرطانی به دنيا آوردن فرزندان خود تا دهه ها و دهه ها و نسل ها و نسل ها و نسل ها، بر اثر تشعشعات اتمی حاصل از بمباران ها و از مراکز اتمی يی که ملايان در نقاط مختلف ايران بنا کرده اند.

ــــــــــــــــــــــــــــــ

و اين همه، به خاطر بمبی که هرگز در ايران ساخته نشده است و ساخته نخواهد شد، و اگر هم ساخته می شد و ساخته شود، کوچکترين توان مقابله يی با اسراييل نمی داشت و نخواهد داشت، و خطری به حساب آمدنی، از سوی آن، اسراييل را تهديد نمی کرد و نخواهد کرد.

و اين را خود اسراييل، و خود آن سفلگانی که تحت هدايت او، و به منظور کسب نظر عنايت لابی های او، و برافروختن جنگ و به آتش کشيدن مردم ميهن خويش، در طمع تکه استخوانی که شايد سرانجام روزی به سويشان پرتاب شود، در آتش آن دميده اند و می دمند و خواهند دميد، به خوبی می دانند.
و از همين روست که در ميانه ی راه، همچنان که دوان و روانند، به سوی کسانی که بر فروکش کردن بحران ها و تنش هايی از اين نوع، به نفع مردم و جنبش و خواست های مدنی تأکيد دارند پارس می کنند و اگر توانستند هم می درندشان.

ــــــــــــــــــــــــــــــ

اسراييل که قتل ها و فجايع ديگری را که معمولاً در برابر چشم همه، و حتی جلوی دوربين ها، توسط سربازان و نفرات خودش انجام می گيرد، زير سئوال می برد و می گويد که بايد در موردش تحقيقات لازم انجام بگيرد تا بفهميم قضيه از چه قرار بود و آیا همينطور است که همه ديده اند و احياناً فيلمبرداری هم کرده اند و يا نه، بدون کوچک ترين سندی و مدرکی و نشانی و نشانه يی  ربودن و کشتن آن سه طلبه ی کولونی نشين را به حماس نسبت داد.
در حالی که می دانست که  حداقل به لحاظ پراگماتيستی صِرف هم که باشد، حماس هرگز در شرايطی که در حال جمع و جور کردن روابط خود با دولت محمود عباس و با «جامعه ی جهانی» بود مطلقاً به چنان کاری دست نمی زد.

و آنگاه برای هزارمين بار:
ـ به فلسطين و کرانه ی باختری رود اردن تحت حاکميت محمود عباس که با اسراييل در صلح است هجوم آورد،
ـ صد ها فلسطينی را لت و پار و آش و لاش کرد،
ـ هفتصد فلسطينی را ربود.
ـ و يازده فلسطينی را که چهارتن از آن ها کودک بودند کشت.

ــــــــــــــــــــــــــــــ

مقاومت فلسطين در غزه ـ که حماس، فعال ترين آن است ـ طبعاً اين چندمين آتش بس شکنی اسراييل بعد از آتش بس ۲۰۱۲ (۱) را تاب نياورد.
و به عنوان اخطار، چند موشک به سمت اسراييل پرتاب شد.

حماس که سال هاست از تندروی ها و برخورد های غير قابل دفاع گذشته های دور خود فاصله گرفته است و از يک گروه تابع قوانين مبارزات چريکی مستقل، به يک دولت تبديل شده است، به خوبی بر اين واقعيت، آگاهی دارد که اين موشک ها، دستکم به دليل وجود «گنبد های آهنين» اسراييل، خسارات جانی بر کسی وارد نخواهند آورد، و فقط خساراتی بر اقتصاد اسراييل وارد می آورند.
يعنی همان چيزی که مورد نظر اوست.

 مثلاً اسراييل را به «مصرف» کردن موشک های گنبد آهنين (گويا دو موشک پيشرفته، به ازای يک موشک ساده ی حماس) ناچار می کنند، و يا بورس و بازار اسراييل را دچار تزلزلزل می سازند، و يا احياناً تأثيری در کم کردن تعداد مسافرت ها به اين کشور خواهند داشت:
نتايجی سنجيده، و با قصد اجتناب از وارد شدن زيان جانی به مردم اسراييل.

ــــــــــــــــــــــــــــــ

و پاسخ اسراييل را هم که به اين اخطار می دانيم:
بمباران ها و ويران کردن ها و کشتن ها و کشتن ها، و زنان و کوکان را قطعه قطعه کردن ها، و حتی از کودکانی که در مقابل هتل محل اقامت خبرنگاران خارجی، در کنار ساحل مشغول بازی بودند نگذشتن ها و آن ها را در برابر چشمان بهت زده (و شايد هم عادت کرده ی) خبرنگاران، به قتل رسانيدن ها.
در منطقه يی آرام و به دور از هر نوع درگيری.
در جلوی محل اقامت خبرنگاران.

و از ديشب هم، شروع حمله ی زمينی.
که بايد در باره ی آن و نتايج آن جداگانه نوشت.

ـــــــــــــــــــــــــــــ

اسراييل، به عنوان دوستاقبان شکنجه گاهی که از همه سو در هايش به بيرون بسته است و غزه نام دارد:
 
ـ زندانيان پر و بال بسته ی خود در آن زندان را به صورت شبانه روزی، با تحريم ها، از طريق ضعف و کمبود مواد غذايی لازم برای يک بدن سالم، و قحط مواد و امکانات درمانی، همرا ه درد های مزمن، زجرکش می کند و به قتل می رساند.
به صورت شبانه روری.
و طی سال های متمادی.

ـ از طريق عملياتی که خود بر آن نام «حذف های هدفگيری شده» نهاده است، هر تعداد از آن ها را که خواست هدف قرار می دهد و می کشد.

ـ برای «حذف هدفگيری شده» ی مثلاً يک فعال حماس، يا يک عضو شاخه ها يی از مبارزان نظامی الفتح که تابع سياست های اداره ی سياسی نشده اند، زن و بچه و پدر و مادر او را هم همراه با او با آرامش کامل به قتل می رساند..

ـ از مردم عادی تا وکيل و وزير را می ربايد و به اسراييل می برد و به زندان های سازمان امنيت خود منتقل می کند و به دست شکنجه گران آموزش ديده می سپارد.

ـ و البته هر چندی به چندی هم برای دستگرمی، «کمی» بمب بر سرشان می ريزد، و برای ارتقای علم و دانش و تکنوأوژی، اندکی هم سلاح های جديد را روی آن ها آزمايش می کند. (۲)

اين، کار هميشگی اوست.
اما در اين تهاجم گسترده ی جديد، انگيزه ی او چيست؟

ــــــــــــــــــــــــــــــ

بسياری از تحليلگران، از جمله رابرت فيسک در مقاله ی دهم ژوييه ی خود در اينديپندنت انگلستان، تأکيد می کنند که اين کار، عمدتاً به دو دليل به هم پيوسته انجام گرفته است:

- نزديکی حماس و محمود عباس، و تشکيل دولت واحد فلسطينی به جای دو دولت مجزا. که چنين امری، اسراييل را به خصوص در صحنه ی کنونی سياست جهانی، تا حدودی تحت فشار قرار می دهد تا دستکم به لحاظ ظاهری هم که شده باشد دوباره وارد زمين موش و گربه باری مضحک صلح و گفتگو با دولت فلسطينی شود.

ـ و وحشت از انسجام هرچه بيشتر چنان دولتی، و نگرانی از ناچار شدن به هم مرزی کامل با يک دولت فلسطينی از هر چهار سو.

رابرت فيسک، در مقاله ی خود، که متأسفانه فرصت ترجمه ی آن دست نداده است، نکته ی جالبی را هم با همان طنز تلخ هميشگی اش مطرح می کند:
در گذشته، اسراييل می گفت که من نمی توانم با محمود عباس وارد مذاکرات صلح شوم، چون او همه ی فلسطين را نمايندگی نمی کند و دولت ديگری هم به نام دولت غزه وجود دارد.
و بعد از تشکيل دولت وحدت ملی، حالا می گويد که درست به همين دليل که دولت غزه هم در دولت مخمود عباس حضور دارد و با آن يکی شده است نمی توانم با اين دولت مذاکره کنم چون حماس هم که «تروريست» است در آن حضور دارد!

فراموش نکرده ايم که بعد از آن که انتخاباتی که به تصريح همه ی ناظران بين المللی سالم بود، برای نخستين بار در فلسطين برگزار شد و يک دولت واحد به روی کار آمد، نه فقط همين اسراييل، بلکه آمريکا و کل غرب، به تحريم کامل دولت منتخب، شامل فتح و حماس پرداختند.
و بعد هم ماجرا هايی پيش آمد که مفصلند و در زمان خودشان به آن ها با تفصيل پرداخته ام.

ـــــــــــــــــــــــــــــ

البته، عوامل ديگری را هم می توان در اين تصميم اسراييل مورد توجه قرار داد. مثل:
ـ اوضاع به هم ريخته ی خاورميانه و مخصوصاً سوريه و عراق
ـ مورد لبنان با حضور قدرتمند حزب الله که به خاطر خودش و سرنوشت لبنان، و نه به خاطر گل روی بشار اسد، در سوريه، حضور دارد و مخصوصاً و منعمداً بر خلاف نظام ملايان، حضور خود را اعلام کرده است.
ـ فعل و انفعالات عراق ِ در حالِ می شود گفت تجزيه ی تقريباً محتوم، و نتايجی که اين تجزيه در کل منطقه به بار خواهد آورد
به علاوه ی «داعش» که ظاهراً قصد دارد همان بلايی را که بن لادن بر سر صاحبان و تغذيه کنندگان خود آورد، بر سر صاحبان و تغذيه کنندگان خود فرو آورد.
در اين باره، نشانه ها زيادند، اما جايشان در اين نوشته نيست.
ـ موضوع ايران، و تغيير هرچند شکننده ی سياست خارجی آن، به نحوی که ادامه اش شديداً برای اسراييل، نگران کننده است.
فعال شدن لابی های اسراييل، و جيره خوران او، و وامداران به او، و حاميان او، و جنگ افروزان، در آمريکا و به خصوص کنگره ی آمريکا به منظور کارشکنی در توافق (و توافق های) ميان آمريکا و نظام ملايان را هم می توان در همين ارتباط ديد.

ــــــــــــــــــــــــــــــ

در سال های پيش، چه در موارد کلی، و چه در جريان تهاجم و کشتار ۲۰۰۹ ـ ۲۰۰۸ اسراييل به غزه، بسيار در باره ی اعراب و فلسطين نوشته ام.
حکايت تجاوز اخير اسراييل به غزه، همچنان همان حکايت تجاوز ۲۰۰۹ ـ ۲۰۰۸ است، و خوانندگان علاقمند را به نوشته های مفصل آن زمان خود که گويا درست همين امروز نوشته شده اند ارجاع می دهم.

و چون، اين مقاله دارد به طرز غير قابل قبولی طولانی می شود، فکر می کنم که بقيه اش را به صورت پرسش و پاسخ های دو سه سطری بنويسم.

ــــــــــــــــــــــــــــــ

اما پيش از آن لازم است که اقلاً اين سه نکته ی متأسفانه کمتر مورد توجه قرار گرفته را اضافه کنم که:

۱ ـ کنگره ی آمريکا به «برکت» نفوذ قوی لابی اسراييل، و فعاليت های موجودات پليد و جنگ افروزی همچون ايلنا رز لهتينن، رييس زير کميته ی خاورميانه، و از اسپانسر های رهبرسازمان مجاهدين خلق ايران، قطعنامه يی در دفاع تمام عيار از تجاوز اخير اسراييل و کشتار مردم غزه که تحت عنوان «دفاع از خود» انجام می گيرد تصويب کرده است.

۲ ـ همين چهارشنبه ۱۶ ژوييه، کنفرانسی با نام «نقش ايران در بی ثبات کردن خاورميانه» در کنگره ی آمريکا با شرکت همان موجودات ذکر شده در بالاتر، تشکيل شد که يکی از محور های عمده ي آن، اسراييل و حماس، و آنچه آن ها کمک ايران به حماس می نامند بود.

۳ـ اين موضوع، مورد بحث قرار گرفته است که در مذاکرات اتمی جاری با نظام ايران، موضوع وجود موشک هايی که مانع کشتار بيشتر مردم غزه شده اند مطرح شود و اين که چرا حماس توانسته است به چنين موشک ها و تواتمندی هايی دست يابد.

ــــــــــــــــــــــــــــــ

پنداری اگر به حماس، که اختلافات جدی يی با نظام ملايان بر سر سوريه، و بر سر تشکيل دولت وحدت ملی، و بر سر استقلال عمل خود دارد، و حتی دو سال پيش، خالد مشعل در تهران، بلافاصله بعد از سخنرانی خامنه ای، در برابر خود او مواضع خود را درست در تضاد با سخنان او اعلام کرد، کمکی شده باشد، اين به خاطر نظر مثبت ملايان به حماس است، نه مديون بازی زيرکانه يی که فقط از جريان هايی چون حماس ِ امروز و الفتح ِ زمان ياسر عرفات شهيد بر می آيد و بس.
و از موضع قدرت است؛ و نه ضعف، و نه حتی مساوی.

يعنی در يک موازنه ی منفی و حساب شده (و نه موازنه ی متبت و وابستگی آفرين) احتمالاً ملايان را علی رغم اختلاف های بنيادی يی که به خصوص بعد از سخنرانی خالد مشعل در برابر خامنه ای و به لجن کشيدن او در پارگاه خلافتش، و نيز مواضع حماس در مورد موضوع سوريه، وجود دارد و مطلقاً انکار کردنی نيست، ملايان را وادار کردن به پاره يی کمک های لجستيکی به مقاومت غزه!

که اگر هم فرضاً چنين شده باشد،اين، فقط نشان توانمندی مقاومت فلسطين است و نياز نظام ملايان به جلب نظر عنايت غزه، به منظور امکان بقای سياسی خودشان در خاورميانه.

عرفات و کمک گرفتن هايش در آنِ واحد از دولت های متخاصم را به خاطر داريم؟
و استقلال او را؟

و اما چند پرسش و پاسخ:

ــــــــــــــــــــــــــــــ

پرسش:
آيا ربودن و قتل آن سه طلبه ی کولون، که عامل محرکه يی شد برای اين تجاوز، به دست خود اسراييل انجام نگرفته بود؟

پاسخ: نمی توان با قاطعيت در اين مورد سخن گفت.
ـ نويسنده و روزنامه نگار و فيلمساز آلمانی Gerhard Wisnewski در مقاله اش با عنوان «رييس موساد، قبل از آنکه اتفاقی بيافتد از ربوده شدن سه جوان خبر داده بود»، نوشته است که:
رييس موساد، تامير پاردو، يک هفته قبل از ربوده شدن سه کولون، در جلسه ی بررسی چگونگی وضع قوانين جديد امنيتی، گفته بود که «اگر هفته ی آينده، سه نوجوان ۱۴ ساله، در يک شهرک يهودی نشين، ربوده شوند، چه خواهد شد؟»
و درست، يک هفته بعد، همين اتفاق با تغيير مختصری در سن ربوده شدگان، رخ داد!

ـ يکی از ربوده شدگان، توانسته بود به هنگام ربوده شدن، از طريق تلفن موبايل خود با پليس تماس بگيرد؛ و در نواری که ضبط شده است و پليس تمايلی به پخش آن نداشت، صدای گلوله هم شنيده می شود.
اما پليس اين را به حساب يک شوخی کودکانه می گذارد و به درخواست کمک توجهی نمی کند!
و فقط بعد از افشای وجود چنين نواری، و پخش شدن نوار بين مردم است، که اوضاع، يک کم «نامطلوب» و آزار دهنده و مشکل ساز می شود!

ـ بيش از ده سال پيش، در اوايل سال ۲۰۰۴ احمد ياسين، اصلی ترين چهره ی «حماس»، درست چند روز پس از اعلام آمادگی برای توقف هرگونه عمليات نظامی در غزه، به فرمان آريل شارون به قتل رسيد.
در نوشته ی آلن گرش، مسئول وقت لوموند ديپلو ماتيک، در شماره ی آوريل همان سال اين نشريه تأمّل کنيم:
«نگرانی از آنرو افزايش يافته بود که تمام جناح های فلسطينی در مورد کنترل غزه مذاکره می کردند و شيخ احمد ياسين اعلام آمادگی کرد که عمليات نظامی از اين سرزمين را متوقف نمايد، بشرطی که عقب نشينی اسرائيل کامل باشد. اين بازی، بسيار غامض است و آقای آريل شارون با به قتل رساندن مؤسس جنبش اسلامی، آن را تيره تر نيز کرده است. اين امر برای وی اهميتی ندارد. زيرا او می داند که در فضای آشوب زده است که او خواهد توانست عقيده اش را پياده کند.» (۵)

ــــــــــــــــــــــــــــــ

پرسش:
آيا درست است که مشکل اسراييل، اين است که حماس، دولت اسراييل را به رسميت نمی شناسد؟

پاسخ:
خير! درست نيست.
می توانيد به مقاله ی يوری آونری، نويسنده و روزنامه نگار صلح طلب اسراييلی، با نام «صبح به خير، حماس»، به ترجمه ی همين قلم، مراجعه کنيد، و نظر او در اين باره را بخوانيد. (۶)

و گذشته از اين، و روشن تر از اين، گزارش بانوی فرهيخته، »اميره هاس»، روزنامه نگار صلح طلب پرآوازه ی اسراييلی در «هاآرتص» که «سازمان وحدت يهودی فرانسه برای صلح» هم آن را منتشر کرده است، و به نوامبر ۲۰۰۸ بر می گردد، در باره ی سخنان صريح و بی ابهام اسماعيل هنيه، نخست وزير دولت حماس در غزه را بخوانيد:

«اسماعيل هنيه در ملاقات خود با ۱۱ نماينده ی پارلمان اروپا که به قصد اعتراض به محاصره ی غزه، به فلسطين رفته بودند اطلاع داده است که دولت حماس، علاوه بر يک «هدنه» (معادل «صلح» با اسراييل) حاضر است که اسراييل را در مرز های ۱۹۶۷ بپذيرد؛ و اين پيشنهاد را هم به اسراييل ارائه داده است، اما اسراييل پيشنهاد او را رد کرده است.
اسماعيل هنيه، به درخواست يکی از نمايندگان، بار ديگر پيشنهاد خود را تکرار کرد.» (۷)

و البته می دانيم که درست چند هفته بعد از آن،، تهاجم وسيع ۲۲ روزه ی اسراييل، به نوار غزه آغاز شد.
و جنايتی نبود که اسراييل در آن ۲۲ روز مرتکب نشده باشد.

ضمناً اين موضوع، به مورد مطرح شده در يکی از بخش های قبلی مقاله، يعنی انگيزه ی حمله ی جديد اسراييل به غزه هم بر می گردد، و به احتمال اصلی که همان وحشت اسراييل از تشکيل دولت وحدت ملی يی در فلسطين است که بر خلاف ادعا های دررغ اسراييل، حاضر به پذيرش اسرايیل در مرز هايی است که سازمان ملل متحد تعيين کرده است.

ــــــــــــــــــــــــــــــ

پرسش:
آيا اسراييل در حال دفاع از خود نيست؟

پاسخ:
خير! اسراييل در حال ادامه ی انجام تعهد خود به نابودی فلسطینی هاست.
اولاً:
 امنيت اسراييل را خود اسراييل به خطر انداخته است. با زير پا گذاشتن تمام قطعنامه های سازمان ملل متحد، که تضمين کننده ی بقای همزيستی صلح آميز او با دولتی است مستقل و متساوی الحقوق به نام دولت فلسطين.

ثانياً:
همانطور که نتانياهو اخيراً تصريح کرده است، و در فارن پليسی ۴ مه امسال هم می خوانيم، اسراييل، روی هويت مذهبی و قومی يهود، تکيه می کند و معتقد به يک دولت مذهبی است.
چيزی که در ذات خود، عامل دوگانگی و گسست خود را می پرورد.
مثل هر دولت مذهبی ديگری.
با توجه به ناتوانی و عدم صلاحيت مذهب در حل و فصل امور جوامع مدرن و پيچيده ی امروز جهان.

ثالثاً:
تا وقتی که اين همه ظلم و ستم و تبعيض از سوی اسراييل بر مردم فلسطين (صرفنظر از اين که اصلاً صاحبخانه ی واقعی، فلسطينی ها هستند يا نيستند ـ که هستند البته) روا داشته می شود، و حتی در محل هايی که ظاهراً تا حدودی به فلسطينی ها سپرده شده است، کولونی های بسيار و هر روز به لحاظ گسترش و تعداد، بيشتر از روز قبل،و با همان توصيفی که در بخشی از اين مقاله از آن ها شد، ساخته می شود، کينه ـ کينه ی متقابلی که هر طرف آن، طرف ديگر را عميق تر می کند ـ ادامه خواهد يافت.
و در چنان شرايطی، يعنی در چنين شرايطی، اسراييل نبايد انتظار دسته گل از فلسطينيان داشته باشد.

رابعاً:
اگر صحبت دفاع از خود را بخواهيم جدی مطرح کنيم، بايد از خودمان بپرسيم که آيا اين غزه که سال هاست در محاصره ی کامل حتی غذايی و دارويی است و به عنوان شکنجه گاه اسراييل، موجوديت دارد است که دارد از خود دفاع می کند؟ و يا دوستاقبان شکنجه گر؟

اگر زندانيان بند ۳۵۰ بر زندانبانان بر می شورند، آن که دارد از خود دفاع می کند زندانبان است يا زندانی؟

ــــــــــــــــــــــــــــــ

پرسش:
مگر مصر، واسطه نشد و طرح آتش بسی ارائه نکرد که اسراييل هم آن را پذيرفت، ولی حماس از پذيرش آن خودداری کرد؟

پاسخ:
جدی باشيم.
خامنه ای هم در اولين نماز جمعه ی بعد از ۲۲ و ۲۵ خرداد، چنين طرح آتش بسی را به جنبش و مردم پيشنهادکرد، و با آن ها اتمام حجت هم کرد که اگر خونی از اين پس به زمين بريزد تقصير شما و سران فتنه است.

پيشنهاد آتش بس او اين بود:
ولايت مرا بپذيريد
نتايج انتخابیات به اين سالمی را قبول کنيد.
هرچه شوورای نگهبان و من و سيد احمد خاتمی و جنتی و قوه ی قضاييه می گوييم بگوييد سمعاً و طاعتا.
و بتمرگيد سر جايتان.

هر ستمگری، خواهان آتش بس است. منتهی به اين معنی که تسليم شويد تا نيازی به آتش نباشد!

بنا به گفته ی گروه های مبارز فلسطينی، و گزارش های معتبر، از جمله گزارش القدس العربی و الرأی، و بسيارانی ديگر، و به تصريح حماس:
مصر ژنرال کودتاچی که ده تا ده تا و صد تا صد تا مردم را به اعدام محکوم می کند،

مصر ژنرال کودتاچی که بهانه ی خطر «اخوان المسلمين»، صد تا صد تا تظاهرات کنندگان را به رگبار می بندد،

مصر ژنرال کودتاچی که همه ی احزاب مترقی را دارد خفه می کند تا تازه برگردد به زمان حسنی مبارکِ سرنگون شده به اراده ی توده ها،

مصر ژنرال کودتاچی، که اولين کارش بستن گذرگاه «رفح» يعنی تنها منفذ تنفس مردم غزه، بعد از بازگشايی نسبی آن در پی سقوط حسنی مبارک بوده است،

مصری که هنوز هم اين گذرگاه را، حتی در اين شرايط جنگی، بسته نگاه داشته است و خرد و کلان و پير و جوان و بيمار و مجروح، دارند در پشت آن جان می کنند، و حداکثر «لطف»ش اين بوده است که در آغاز جنگ، به ده بيمار در حال موت، اجازه ی ورود داده است و بس،

چنين مصری، ژنرال کودتاچی اش رفته است با فرماندهان جنگی اسراييل نشسته است و هرچه آن ها خواسته اند را در کاغذی نوشته است و آورده است جلوی مقاومت فلسطين گذاشته است و گفته است بفرماييد، من دستورات اسراييل را برای برقراری آتش بس، به شما ابلاغ می کنم!

ژنرال کودتاچی، البته حتی همين کار را هم به اين صورت مستقيم نکرده است.
او بدون کوچکترين تماسی با گروه های فلسطينی، حتی بعد از تمام شدن کار نوشتن طرح کذايی، متن آن را از طرذيق راديو به اطلاع همه، و از جمله گروه های فلسطينی رسانيده است.
و لابد آن ها هم بايدپای راديو می نشستند و کف می زدند و می گفتند: چشم!

نه! از اين خبر ها نيست.
آن هم به نزد مقاومتی که در ۲۰۱۲ توانست ـ به لحاظ تئوريک ـ پيروزمندانه ترين آتش بس را در پی يک جنگ چند روزه، به اسراييل تحميل کند.

ــــــــــــــــــــــــــــــ

پرسش:
مگر حماس، از مردم عادی به عنوان سپر انسانی استفاده نمی کند؟

پاسخ:
در باريکه يی تقريباً به طول ۳۵ کيلومتر و به عرض ۱۰ کيلومتر، يعنی به وسعت ۳۵۰ کيلومتر مربع (با احتساب نقاط فراوانِ غير مسکونی) يک ميليون و هشتصد هزار نفر در هم تنيده اند.
در هر يک کيلومتر مربع، چهار هزار و هفتصد نفر!
چهار هزار و هفتصد نفر، در هر يک کيلومتر در يک کيلومتر!

در چنين محيطی، چه طور غير نظاميان می توانند خود را از نظاميان جدا کنند؟ و کجا نظاميان می توانند از غير نظاميان فاصله داشته باشند.
همه چيز در هم تنيده است.

و تازه، اين نظامی ها که به عنوان فرزندان خلق، سلاح حمايت از همان هر چهار هزار نفر در يک کيلومتر مربع را به عهده گرفته اند بايد در کنار و در ميان مردم خود بايستند تا بتوانند از آن ها دفاع کنند.

کجا بروند غير نظاميان؟ لحظه يی صحنه را پيش چشمان خودمان مجسم کنيم.
کجا بروند نظاميان؟
و کجا بروند غير نظاميان؟
 لحظه يی صحنه را پيش چشمان خودمان مجسم کنيم.
و آن وقت، منصفانه به خودمان پاسخ دهيم.

و بعدش چه؟
نظاميان بروند چند صد متر آنطرف.
و مردم هم بروند چند صد متر آن طرف تر
(با فرض ناممکنِ اين که اصلاً با آن تراکم جمعيت، چنين چيزی عملی باشد.)

نظاميان، مردم را تنها بگذارند و جاخالی بدهند، و مردم هم بروند چند صد متر آنطرف تر تا خانه ی خشت و گلی و ـ و حد اکثر، بتون و سيمانی ـ محقرشان با خاک يکسان شود و بعد بيايند توی خرابه ها، و آنجا هم باز بمباران شوند و به خاک بيافتند و جان بدهند؟

بله، به قول عبدالباری عطوان، به يک تعبير، مردم خودشان را سپر انسانی هم می کنند گاهی.
مثل خانواده يی که از ترس ويران کردن خانه اش توسط اسراييل، با تمام اعضای خود، از کودک و زن و پير و جوان، به پشت بام خانه رفتند به اين اميد که بلکه اسراييلی ها به خاطر حفظ جات آن ها خانه اشان را که همه ی زندگی شان بود ويران نکنند.

اما محاسبه اشان کمی اشتباه از کار درآمد.
خلبانانی که تمدن و فرهنگ انسانی غرب را برای اين عقب ماندگان از قافله ی تمدن به ارمغان آورده بودند، کوچکترين اعتنايی به اين همه آدم بر روی بام خانه نکردند و خودشان و خانه شان را با هم به تل خاکی بدل ساختند آغشته به استخوان های خردشده و تن های لهيده، و فردای گمشده ی کودکان.
کودکانی که برای دفاع از خانه ی کوچک خود مردند.
با مادرشان.
و با همه ی اعضای خانواده اشان.

بله!
سپر انسانی هم در کار هست.
راست می گويند.

۲۷ تير ۱۳۹۳

ــــــــــــــــــــــــــــــ

۱ ـ در باره ی آتش بس ۲۰۱۲ ـ توضيحات همين قلم، در پای ترجمه ی مقاله ی ميشل وارشاوسکی:
شناسايی فلسطين در سازمان ملل متحد: واقعيت و مجاز

http://www.ghoghnoos.org/ak/kp/wrsh-un.html

۲ ـ سلاح های جديد ما را بخريد: در غزه امتحان خود را داده اند ـ ژان زیگلر ـ با ترجمه و توضيحات همين قلم ـ ۲۵ اسفند ۱۳۸۷

http://www.ghoghnoos.org/zk/p10.html

۳ ـ ماجرای کاريکاتور ها، و انتخابات فلسطين، در گفتگوی لوموند با محمود درويش ـ به همين قلم ـ اول اسفند ۱۳۸۴

http://www.ghoghnoos.org/zh/e10.html

۴ ـ در باره ی تهاجم ۲۰۰۹ ـ ۲۰۰۸ اسراييل، مقالات متعددی در «صفحات خبر و نظر» سايت خودمان، ققنوس، وجود دارد.
فقط به عنوان نمونه:

استريپ تيز مکتب «انسان دوستان» در تهاجم اسراييل به غزه ـ به همين قلم ـ ژانويه ی ۲۰۰۹
http://www.ghoghnoos.org/zk/m10.html

غزه، و هفت پرسش و پاسخ در باب راست و دروغ مدعيا ن ـ به همين قلم ـ ژانويه ی ۲۰۰۹

http://www.ghoghnoos.org/zk/m20.html

هولوکاستی که انکار می شود؛ و سکوت آنان که حقيقت را می دانند ـ جان پيلجر ـ با ترجمه و توضيحات همين قلم ـ ژانويه ی ۲۰۰۹

http://www.ghoghnoos.org/zk/p20.html

و تعداد زيادی مقاله ی ديگر

۵ ـ غزه، و هفت پرسش و پاسخ در باب راست و دروغ مدعيا ن ـ به همين قلم ـ ژانويه ی ۲۰۰۹

http://www.ghoghnoos.org/zk/m20.html

۶ ـ صبح به خير، حماس ـ يوری آونری ـ با ترجمه و توضيحات همين قلم

http://www.ghoghnoos.org/zk/p21.html

۷ ــ غزه، و هفت پرسش و پاسخ در باب راست و دروغ مدعيا ن ـ به همين قلم ـ ژانويه ی ۲۰۰۹

http://www.ghoghnoos.org/zk/m20.html

 

خبر و نظر ۰۰۰ ادبيات و هنر ۰۰۰  نوشته های منتخب يا رسيده ۰۰۰ ويدئوکليپ ـ  ترانه و موسيقی ۰۰۰ انديشه ـ تاريخ ـ علوم انسانی ـ گفتار ها ۰۰۰ طنز و طنز واره ۰۰۰ با شما ـ پرسش ها و پاسخ ها ۰۰۰ آرشيو ـ معرفی بخش ها ۰۰۰ صفحه ی اول